وهابیت
سردمداران وهابی معتقدند که یاری طلبیدن از زندگان، صرفا هنگامی مشروع است که آنان توانِ انجام امور درخواستی را داشته باشند و استغاثه از اموات و یا در اموری که از توان بشر خارج است را ممنوع میدانند؛ در حالیکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت انواع استغاثه از اولیاء الهی دلالت میکند.
درآیین وهابیت، طلب شفاعت از زندگان در این دنیا وهمچنین طلب شفاعت در روز قیامت، مشروع بهحساب میآیند؛ تنها نوعی از طلب شفاعت که وهابیون با آن مخالفند، طلب شفاعت از اولیاء الهی است که از دنیا رفتهاند، حال آنکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت طلب شفاعت از اموات دلالت دارد.
اعتقاد به جایگاهی که خدای متعال به تربت کربلای معلی تفضل فرموده است، محذوریت شرعی و عقلی ندارد و لذا ادعای عبدالرحمن دمشقیه راجع به اینکه اعتقاد شیعیان به آن تربت امام حسین(علیهالسلام)، شبیه اعتقاد بت پرستان نسبت به بتها بوده است، ادعایی ناصواب محسوب میشود.
وهابیت با توسل به اولیاء الهی بشدت مخالف بوده و در بعضی از موارد، آن را عبادت غیرالله و شرک دانستهاند. این ادعا درحالی از سوی آنان مطرح شده است که مشروعیت توسل با استناد به روایات متعدد و سیره پیشوایان اسلامی، قابل اثبات بوده است.
شفابخش بودن تربت مطهر حرم امام حسین (علیهالسلام) از جمله اعتقادات مسلمانان به ویژه شیعیان، بوده است. در این میان، عدهای وهابی مسلک، همانند عبدالرحمن دمشقیه، سعی در خُرافی نشان دادن چنین اعتقادی دارند؛ حال آنکه مویدات متعددی بر مشروعیت اعتقاد به شفابخش بودن تربت کربلا وجود دارد.
حکم بر بدعت بودن امور و مسائل، امر خطیری است که نیاز به دقت نظر و توجه دقیق دارد؛ از اینرو نمیتوان به صرف اینکه مسالهای با تتبعات ناقصمان، پیشینهای در دین نداشت را سریعا بدعت معرفی کنیم؛ چه بسا مسالهای را بدعت معرفی کنیم که مصداقی از عمومات دینی باشد، مثل گفتن ذکر «الله، الله» که مثلاً شخص قصد کند صد مرتبه این ذکر را بگوید.
بن عثیمین مدعی شده است که تأویل صفات خبریه، تحریف آیات و روایات محسوب میشود؛ ازهمینرو با توجه به اینکه تاویل کنندگان برای تاویل خود، دلایل متقن و محکمی داشتهاند و تغییری در معنای صفات خبریه ایجاد نمیکنند، نمیتوان تاویل را تحریف قرآن و سنت بهحساب آورد.
از آنجایی که استغاثه و طلب یاری از اولیاء الهی، مسئلهای مرسوم میان تمامی مسلمین حتی سلف امت بوده و همچنین هیچیک از استغاثه کنندگان، قائل به الوهیت و ربوبیت صالحینی که به آنان استغاثه میکنند، نیستند، بنابراین استغاثه از اولیاء الهی را نمیتوان از مصادیق عبادت تلقی کرد.
احترام به قرآن، وظیفه شرعی هر مسلمانی است، تا جایی که اگر شخصی عمداً به این کتاب الهی بیاحترامی کند، مرتکب حرام شده است؛ از اینرو هر مسلمانی خود را ملزم به رعایت احترام قرآن میداند، از مصادیق این احترام، بوسیدن آن است که اشکال ندارد؛ از اینرو اگر کسی این عمل را بدعت بداند، ادعایی بیاساس است.
دست به دعا برداشتن، سیره مسلمانان است؛ حتی در سیره پیامبر، و ائمه (علیهمالسلام)، و سلف نیز وارد شده است که هنگام دعا دستها را به آسمان باز میکردند و تفکیک نکردهاند چه زمان و یا مکانی این عمل انجام شود؛ پس مشروعیت آن ثابت و عدم مشروعیت آن، دلیل قطعی میخواهد، ولی وهابیها آن را مخالف سنت و بدعت دانستهاند.
با ادله معتبر و فراوان که در مصادر حدیثی شیعه و سنی وجود دارد، مشخص میشود که طلب شفاعت از اولیاء الهی بهصورت مستقیم، مطلقا (چه زنده باشند و یا از دنیا رفته باشند) جایز و مشروع است؛ لذا ادعای برخی از وهابیون نظیرعبدالقادر ترشابی که طلب شفاعت از اولیاء الهی بهصورت مستقیم را شرک تلقی کردهاند، نادرست است.
تبرک جویی به آثار موجود پیامبر و اولیاء الهی، سیره مستمر مسلمانان، از صدر اسلام تاکنون بوده و هیچ مسلمانی این عمل را به نیت ربوبیت انجام نمیدهد، بلکه تنها به واسطه مقام بالای شخص و یا عظمتی که خداوند در وجود آن قرار داده است از باب برکت افراد، به آن تمسک کرده و متبرک میشوند.
بر خلاف آنچه وهابیون مدعی شدهاند، شیعیان، قائل به طهارت همسران پیامبران (علیهمالسلام) از فحشاء بودهاند؛ عبارات موجود در آثار جمهور علمای شیعه، بهترین مؤید، در جهت اثبات چنین ادعایی بهحساب میآید.
از راههای تقرب به خداوند، ذبح و قربانی است که امری شایع بین مسلمانان است؛ بسیاری از مسلمانان از باب احترام به رسول الله و یا دیگر اولیاء الهی، ایشان را در ثواب این قربانی شریک کرده و یا حتی تمام ثواب قربانی را به ایشان هدیه میکنند تا ضمن قبول قربانی از ایشان، مشمول شفاعت اولیاء قرار گیرند؛ وهابیها با فهم نادرست از آیات و روایات این عمل را شرک میدانند.