مباحث کلامی
آیا زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزء اهل بیت هستند؟ برخی از اهل سنت بر این باورند که زنان پیامبر نیز جزء اهل بیت هستند، اما حدیثی در سنن ترمذی است که به صراحت میگوید: اهل بیت پیامبر «خمسه کساء» هستند و زنان پیامبر جزء اهل بیت نمیباشند. البانی، محدث وهابی نیز در تعلیقات بر سنن ترمذی، حکم به صحت این حدیث کرده است.
از شیخ شلتوت، عالم بزرگ الازهر سؤال کردند که آیا تقلید از شیعه را منع میکنید؟ جواب داد: کسیکه مجتهد نیست باید از مذهبی صحیح تقلید کند؛ شیعیان، یا امامیه، هدایت یافتهاند؛ آنها اصولی برگرفته از قرآن و سنت دارند و اختلافی بین آنها و دیگر مذاهب سنی نیست؛ مذهب فقهی آنان تدوین یافته است، و اعتقاد به آن همانند سایر مذاهب جایز است.
شیخ سلیم البشری، رئیس دانشگاه الازهر مصر، طی نامهنگاریهای متعدد با عالم بزرگ شیعه، علامه شرف الدین، به راه حق آشنایی پیدا کرد و دیدگاه خود را دربارهی مذهب تشیع در نامهای اینچنین بیان میدارد: «گواهی میدهم که شما در اصول و فروع دین بر راه اهل بیت هستید و من پیش از این ارتباط با شما، دربارهی مذهب تشیع سخت در اشتباه بودم.»
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) چند تن از اصحاب خاص ایشان و یاران نزدیک امیرالمومنین علی (ع) هیچ گاه با خلفای غاصب کنار نیامدند و با اعتراضات مداوم خود و سخنان مستدل، عمل سخیف خلفا و حامیان آنها را به باد انتقاد میگرفتند و خلافت و جانشینی حضرت علی (ع) را حق مسلّم آن امام همام میدانستند و هیچ گاه از مواضع خود کوتاه نیامدند.
بزرگان مذاهب اربعه نسبت به امامان شیعه عقیدهی خاصی دارند و آنان را بزرگان و دانشمندان علوم پیامبر میدانند و برخی از اینان خود را وامدار ائمه دانسته و در مقابل این حضرات معصوم سر تسلیم فرود میآورند، چرا که امامان شیعه متصل به علوم الهی بودند که توسط پیامبر اکرم این علوم سینه به سینه به آنان منتقل گردید.
برخی از صحابه مانند معاویه در دل کینه نسبت به پیامبر و اهل بیت داشتند، اما بعد از فتح مکه و با اسلام آوردن ظاهری، به جرگه مسلمانان درآمدند و در مراسمات مسلمانان شرکت میکردند تا اینکه پیامبر رحلت کرد؛ خلافت غصب شد، و معاویه از طرف همین خلفا، حاکم بلاد مسلمین شد، در حالیکه نیک میدانست این سمت حق او نیست، اما با خلفا همراه شد.
در مورد صحابه دو نظریه وجود دارد؛ نظریه اول: به هر کسیکه پیامبر را مشاهده کرده باشد، حتی اگر یک لحظه پیامبر را دیده باشد، صحابه اطلاق میشود. نظریه دوم: به کسانیکه با پیامبر مصاحبت طولانی داشته و از پیامبر اطاعت میکردند، صحابه اطلاق میشود. دیدگاه اول افراطی و به دور از واقعیت است، ولی دیدگاه دوم مورد قبول و احترام است.
بخاری در کتاب الضعفاء در حرف نون وقتی به اسم نعمان بن ثابت میرسد، میگوید: «ابوحنیفه دو بار از کفر توبه داده شد و هنگامیکه خبر مرگ ابوحنیفه به سفیان ثوری رسید، سجده کرد و گفت: خدا را شکر از این که ابوحنیفه مرد، او داشت اسلام را تکه تکه میکرد. تاکنون مولودی در اسلام مانند ابوحنیفه به این بدی و شری متولد نشده بود».
عایشه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از زنانی است که حسادت او باعث گردید تا هم در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم بعد از رحلت ایشان، همیشه در مقابل اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) موضع گیری منفی داشته باشد، هر چند که رسول خدا او را از این افکار و اعمال ناپسند برحذر میداشت.
در جریان انتخاب رهبر برای جامعه اسلامی، بهترین معیار بعد از قرآن و روایات، عقل انسان است. طبق یک قاعده عقلی، مقدم کردن شخص مفضول بر فاضل قبیح میباشد. آنچه که در صدر اسلام اتفاق افتاد خلاف این قاعده بود، چرا که با وجود حضرت علی که از هر حیث، برتری داشتند، افرادی دیگر بر سر کار آمدند و اسلام را از مسیر اصلی خود خارج کردند.
در فقه شیعه در خصوص جمع بین صلاتین، وجوهی ذکر شده است. آنچه که مورد اتفاق است که هم جمع بین صلاتین صحیح است و هم تفکیک بین نمازها. ولی آنچه که در بین شیعیان رایج است جمع بین نمازهاست، که از لحاظ شرعی فاقد اشکال میباشد؛ چراکه رسول خدا بارها و بارها نمازها را اینگونه خواندهاند و در منابع معتبر اهل سنت نیز به آن اشاره شده است.
ازدواج حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) با پیامبر اسلام باعث گردید تا این بانو به تنهایی سهم بزرگی را در دین اسلام به خود اختصاص دهد و پیامبر بتواند از او به عنوان تکیهگاه محکم استفاده کند، بعد از رحلتش در میان همسران دیگر، از او یاد کند؛ زنی که خود پیشنهاد ازدواج را به پیامبر اکرم داد و خود را کنیز پیامبر معرفی نمود.
نماز تراویح به نمازهایی اطلاق میشود که مسلمانان اهل تسنن در شبهای ماه رمضان به جماعت میخوانند. این نماز پس از نماز عشاء به صورت جماعت خوانده میشود. نماز تراویح بیست رکعت است، اما پس از هر دو رکعت سلام داده میشود، که پس از هر چهار رکعت استراحت (ترویحه) انجام میشود و از این رو آنرا نماز تراویح مینامند.
امیرالمومنین (علیه السلام) به چند دلیل در شورای انتخابی خلافت، شرکت کردند: 1- کوشش برای حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه حکومت اسلامی. 2- ترتیب اثر دادن به احتمالی که برای انتخاب شدن حضرت برای خلافت وجود داشت. 3- اتمام حجت بر مخالفان. 4- اگر امیرالمؤمنین در این شورا شرکت نمیکرد، میگفتند او خود نخواسته که خلیفه شود.