پیدایش تصوف
ابتدای شروع تصوف با زهد فردی آغاز شد و در این زمان خبری از طریقتهای صوفیه نبود. از همین رو بزرگان صوفیه قدیم نیز در کلام خود به این مساله اشاراتی داشتهاند. مثلا ابن رویم گفته: «تصوف ایستادن است بر افعال حسن.»
محققین بر این باورند که پیدایش تصوف بهصورت تصادفی نبوده و ایجاد آن را از جمله برنامههای زیرکانه یهود برای اسلام میدانند. چنانچه رهبانیت ایجاد شده در مسیحیت را بهوسیله پشمینهپوشی در اسلام وارد کردند تا مسلمانان را در انفعال و سستی قرار دهند و تا بتوانند روحیه جهاد و مقاومت را از آنها بگیرند.
علی تابنده از اقطاب فرقه نعمت اللهی گنابادی بهمانند بسیاری از صوفیه معتقد است که تصوف از زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شروع شده است چراکه بهخاطر نامیده شدن مؤمنین حقیقی به زهاد و شیعه است که بزرگانی از شیعه مثل سلمان و ابوذر و عمار در متون صوفیه از اولین صوفیه نامبرده شدهاند. حالآنکه حضرت با پیشگویی آمدن تصوف در زمانهای دیگر خط بطلانی بر این ادعا میکشند.
ریشه و سرچشمه اعمال و آیین صوفیه همواره مورد مناقشه بین صوفیان و غیرصوفیان بوده است. در حالی صوفیه ریشه اعمال و آیین و روش خود را اسلام معرفی میکنند که بسیاری از محققین مسلمان و غیرمسلمان بر غیر اسلامی بودن این اعمال تأکید دارند. کما اینکه ابوریحان بیرونی بسیاری از اعمال و ریاضتهای هندی را مشابه اعمال و رفتار صوفیان میداند.
سران صوفیه در تمام مقاطع زمانی، مدعی این مسئله بودهاند که تصوف ریشه در اسلام ناب دارد و بدعت گونه بودن و ریشه داشتن در فرق و ادیان دیگر را رد کردهاند. حالآنکه بسیاری از محققین سرچشمه تصوف را نه در اسلام، بلکه در بیرون از اسلام میدانند. چنانچه برخی از محققین صوفی نیز به این مطلب اعتراف کردهاند که برخی از اعمال صوفیه ریشه در مکاتب غیر اسلامی دارد.
برخلاف ادعای برخی از صوفیه که فرقه خود را اصیل و اسلامی معرفی میکنند، برخی دیگر معتقدند صوفیه فرقهای التقاطی است و آداب و رسوم خود را از دیگر ادیان و فرقههای مختلف اخذ کرده است. بنابراین برای صوفیه نمیتوان چهارچوب مشخصی درنظر گرفت، لذا در هر دوره این فرقه راه خود را به سویی کج کرده است.
برخی از پژوهشگران منشا تصوف را آیینهای غیر اسلامی میدانند. این عده به خاطر شباهتهایی که میان برخی از عقاید یا آداب و مناسک تصوف و آیینهای هندو وجود دارد، منشا تصوف را آیین هندو میدانند و همین امر موجب شده تا به تصوف بیاعتنایی شود.
آشنایی ناشی از برخورد و تعاملات اجتماعی صوفیه با دیگر ادیان و فرهنگها موجب تاثیرپذیری صوفیه از آنها شده است. این تاثیرپذیری تا جایی پیش رفته است که برخی معتقد شدهاند منشا تصوف ادیان دیگر بوده است. به همین دلیل نمی توان به آموزههای صوفیه بعنوان آیینی التقاطی اعتماد نمود.
یکی از منابع غیر اسلامی که تصوف از آن تأثیر زیادی گرفته، دین مسیحیت است. چون بعضی از آداب و رسومی که در تصوف و بین صوفیان مرسوم است قبل از آن در مسیحیت رواج داشته است، و بعضاً مخالف سیره وسنت اسلامی است که از آن میتوان به غیراسلامی بودن و انحراف اعمال صوفیان پی برد.
برخی از پژوهشگران، تاثیرات مسیحیت را بر تصوف امری انکار ناشدنی میدانند و برای خود دلایلی ذکر کردهاند. منشأ این دیدگاه، شباهت برخی از آموزههای مسیحیت و تصوف است. ازجمله آموزههای شاخص مسیحیت که در میان صوفیه هم جایگاهی ویژه دارد، "رهبانیت" و "عزلت" و افراط در آن است.
با تورق کتب تاریخی صدر اسلام و بررسی احوال و اقوال شخصیتهای صوفی، به این باور میتوان رسید که سران و موسسین مسلک تصوف در صدر اسلام و بعد از آن هیچ نسبتی با اهل البیت (علیهم السلام) نداشته بلکه بعضهم در عداوت و زاویه گرفتن از صراط مستقیم که ائمه اطهار(علیهم السلام) باشند، اشتهار داشته و متاثر از فقه عامه بودهاند.
آئین هندو و بودا یکی از منابع خارجی و غیراسلامی در عرفان تصوف است که به دلایل مختلف همچون مراودههای آنان با صوفیان و برخاستن عدهای از صوفیان از نواحی بلخ و هند و گسترش عقائد هندو در بین مسلمان، سبب شد که تصوف خیلی از عقائد آنان را در بین خود رواج دهند. در حالیکه این مصداق بارز بدعت است.
بسیاری از تحریفهایی که در ادیان رسمی و آسمانی واقع شده، از روی عمد، آگاهانه و از جانب دانشمندان همان دین بوده است. در بسیاری از موارد علمای ادیان، به سبب عوامل نفسانی خویش، دین و کتاب خدا را تغییر دادهاند. حسن بصری یکی از اشخاصی بود که در صدر اسلام انحراف ایجاد کرد. نمونهای از انحراف عمدی میتوان علی بن ابی حمزه بطائنی را نام برد. او از اصحاب و راویان امام صادق و امام کاظم (علیهما السلام) و از سران واقفیه است.
کسانی که درباره تصوف سخن گفتهاند، درمورد اینکه اولین بار به چه کسی صوفی گفتهشد، اختلاف کردهاند. با استقرائی که در کتابهای ایشان بعمل آمده است، چند نظر دراینباره استخراج شده است. گروه کثیری ابوهاشم کوفی را اولین صوفی مینامند. عدهای نیز حسن بصری و افرادی دیگر را اولین صوفی میدانند.