اقوال در اینکه اولین صوفی که بود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسانی که درباره تصوف سخن گفتهاند، درمورد اینکه اولین بار به چه کسی صوفی گفتهشد، اختلاف کردهاند. با استقرائی که در کتابهای ایشان به عمل آمده است، سه نظر دراینباره استخراج شده که به آن میپردازیم و قائلین به آن را معرفی میکنیم.
1. گروه کثیری ابوهاشم کوفی را اولین صوفی مینامند:
مشهور بر این عقیده هستند که اولین کسی که صوفی نام گرفت، ابوهاشم کوفی بود. دکتر زرینکوب در اینباره میگوید: «از جمله زهاد عراق در این زمان (قرن دوم هجری قمری) ابوهاشم کوفی بود که گویند در بین مسلمین اولین کسی که به نام صوفی مشهور شد، او بود.»[1]
خواجه عبدالله انصاری نیز در کتاب "طبقات الصوفیه" خود به این مساله تصریح میکند: «بکنیت معروفست. از شیخ الاسلام شنودم کرم اللّه وجهه کی گفت: اول کسی که او را صوفی گفتند بوهاشم صوفی است شیخ بوده بشام و باصل کوفیست و بکنیت معروفست، در ایام سفیان ثوری بوده.»[2]
کیوان قزوینی صوفی مستبصر در این زمینه میگوید: «اولین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابو هاشم کوفی بود که رنجها به خود داد تا عرّاده صوفی به راه افتاد.»[3]
عبدالرحمن جامی (متوفی 898 هجری) ضمن اطلاق نام اولین صوفی به ابوهاشم معاصر سفیان ثوری (متوفی 161 هجری) مینویسد: «اولین خانقاهی كه برای صوفیان بنا كردند، آن است كه به رمله شام كردند».[4]
پس از جامی، احمد امین رازی (متوفی 1010 هجری قمری) نیز مینویسد: «ابوهاشم اول كسی است كه خانقاه جهت صوفیان ساخته و مولوی الجامی نیز در نفحات اول ذكر او نموده... .»[5]
2. عدهای از صوفیه حسن بصری را اولین صوفی میدانند:
هر چند به زعم برخی از صوفیه در زمان حیات حسن بصری لفظ صوفی بر وی اطلاق نمیشده است، ولی عملا اغلب فرقههای صوفیه سلسله اقطاب خود را از طریق وی به امام علی (علیه السلام) میرسانند و به طریقی او را اولین صوفی معرفی میکنند. به گونهای که شاه نعمتالله ولی سلسله اقطاب خود را به همین ترتیب معرفی میکند: «مشایخ شاه نعمتالله ولی بنا به گفته وی در دیوانش به ترتیب طولی عبارتاند از: عبدالله یافعی (استاد مباشر)، صالح بربری، کمالالدین کوفی، ابوالفتح صعیدی، ابومدین مغربی، ابوالسعود اندلسی، ابوالبرکات بغدادی، ابوالفضل بغدادی، احمد غزالی، ابوبکر نساج، ابوالقاسم گرکانی، ابوعثمان مغربی، ابوعلی کاتب، ابوعلی رودباری، جنید بغدادی، سری سقطی، معروف کرخی، داوود طائی، حبیب عجمی، حسن بصری و امیر المومنین(علیه السلام) است.»[6]
ابن تیمیه در مجموع الفتاوی میگوید: «لفظ صوفیه تا قرن سوم مشهور نبود و بعد از آن سر زبانها افتاد، و روایت شده است که افرادی مانند امام حنبل و ابوسلیمان دارانی و دیگران درباره آن سخن گفتهاند. روایت شده است که سفیان ثوری آن را به کار برده است. و برخی نیز این امر را به حسن بصری نسبت می هند.»[7]
3. افراد دیگری که به عنوان اولین صوفی معرفی شدهاند:
«ابن ندیم، جابر بن حیان را معروف به «صوفی» میداند. کندی در کتاب "ولاة مصر" از گروهی به نام صوفیه سخن به میان میآورد که در 200 هجری قمری در اسکندریه برای امر به معروف و نهی از منکر بر ضد سلطان شورش کردند.»[8]
اما قول قوی و مشهور همان قول اول است که اولی کسی که به نام صوفی خوانده شد، ابوهاشم کوفی است. با این وجود تاسیس و شیوع تصوف را باید از قرن دوم دانست، و اینکه برخی قصد دارند قدمت این تفکر را تا قبل از قرن دوم برسانند، خلاف نظر مشهور از صوفیه و غیر ایشان است.
پینوشت:
[1]. زرینکوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، 1392، ص 54
[2]. انصاری هروی عبدالله، طبقات الصوفیه، مصحح سرور مولایی محمد، توس، 1386، ص 10
[3]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوارنامه، به اهتمام محمود عباسی، راه نیکان، 1387، ص22
[4]. جامی نورالدین عبدالرحمن، نفحات الانس من حضرات القدس، سخن، 1394، ص 32 – 31
[5]. هفت اقلیم، رازی، ج 1، چاپ علمی، تهران، به اهتمام جواد فاضل، ص 112
[6]. فرزام حمید، تحقیق در احوال شاه نعمت الله ولی، سروش، تهران، 1392، صص 56- 57
[7]. صالح بن فوزان الفوزان، حقیقت تصوف و دیدگاه صوفیه در باره اصول عبادت و دین اسلام، ترجمه اسحاق بن عبدالله دبیری العوضی، کتابخانه بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، 1384، ص 20
[8]. شمس محمدجواد، دانشنامه بزرگ اسلامی، تصوف، ج 15، شماره مقاله 5957.
افزودن نظر جدید