آموزه ها واحکام
بزرگان فرقه اهل حق که خود را تابع شریعت محمدی می دانند بر خلاف رویکرد تبیینی دین اسلام در پنهان داشتن حقیقت و مراسم و مناسک آیین خود نهایت سعی و مراقبت را داشته اند که کسی از راز آن ها مطلع نشود و افراد بیرون از این آیین نباید از آن اطلاع یابند که در اصطلاح آن را«سرّ مگو» می گویند.
جشن خاوندکار عيد دینی و اعتقادی پيروان فرقه اهل حق است. اين جشن پس از سە روز روزه گرفتن (از دوازدهم تا چهاردم سفیدی ماه در چلە زمستان کوردی)، متغير در ايام آبان ماه خورشيدی عید خاونکار برگزار میشود.
بیابس، کلام سر انجام و کلام سایر بزرگان اهل حق، جمع و جمع خانه، آنچه در جم خانه بعنوان نذر و به قانون اهل حق دعا خوانده و مصرف شود و عهد و میثاق به عنوان پنج امر مقدس نزد فرقه اهل حق شمرده می شوند.
یکی از منابع مهم فرقه اهل حق کتاب «برهان الحق» است. این کتاب از مهم ترین آثار نورعلی الهی به شمار می رود.از وجوه تمایز این اثربا دیگر آثار فرقه اهل حق، تطبیق پاره ای از مبانی اعتقادی واحکام عملی فرقه مذکور با احکام و آیات قرآنـی و روایی شیعه اثنی عشری می باشد.نورعلی الهی در این اثر، خود و پيروانش را شيعه اثني عشری معرفي مي كند.
منابع فرقه اهل حق ،آیـیـن این فرقه را آیـیـنـی التقاطی دانــســتــه انــد. اعتقادات، آموزه ها و مناسک گوناگونی در این آیین یافت می شود که گویی تأثیر پذیرفته از دیگر ادیان است؛ بر همین اساس در باورها و مناسک آیین اهل حق سرچشمه ها و ریشه های آیینی مختلفی وجود دارد که از جمله آنها آیین زرتشتی است که شباهت های فراوانی بین آن و فرقه اهل حق یافت می شود.
از عقاید مشترک این دو فرقه می توان به تناسخ، حرمت ورود به مسجد مسلمانان، طبق اعتقاد برخی از پیروان فرقه اهل حق، روزه سه روزه، اعتقاد به هفت فرشته یا آفریدگار و حرمت تراشیدن سبیل و خوردن گوشت خروس و همچنین باورهای مشترک نسبت به پرستش شیطان میان فرقه یزیدیه و برخی از پیروان فرقه اهل حق اشاره کرد.
یافته های پژوهشی حاکی از آن است که مسلک اهل حق، آموزه هایی مشابه با آیین های مختلف از جمله آیین مسیحیت دارد. از تشابهات این دو آیین، به نوع نگرش به خداشناسی و تجسد خداوند در قالب ظهور و حلول در باورهای اهل حق، نسبت دادن بکرزایی به رهبران مذهبی و غلو درباره آنها با هدف قداست بخشی به این بزرگان، می توان اشاره کرد.
آدمی موجودی مختاراست و هم آگاهانه و هم آزادانه می تواند آینده خویش را به هر شکل که خودش بخواهد انتخاب کند. از متون کلامی فرقه اهل حق می توان برداشت کرد که خوش بختی و بدبختی، هدایت و ضلالت انسان از ازل در سرشت و طینت آدمی قرار گرفته است و این کلام تلقین جبرگرایی و کم رنگ کردن نقش آزادی و اراده در سعادت و شقاوت انسان را به دنبال دارد.
معنویت دینی بدون اهتمام و التزام به مناسک شرعی خیالی بیش نیست، اما برخی مدعیان وصول به حقیقت، خود را از شریعت بی نیاز دیده و بدون طی مسیر، خود را به مقصد و مقصود رسیده می دانند که این رویکرد نادرست در نتیجه نوع نگرش به جهان پس از مرگ و خلأهای اعتقادی و نگاه اعراضی و یا گزینشی به کتاب و سنت و فهم نادرست از آنها می باشد.
ازآنجاکه بزرگان اهل حق برای عقاید و اندیشههای خود، مبانی مشخص و محکمی ارائه نکردهاند، شاهد هرجومرج فکری و عقیدتی در میان سرسپردگان این مسلک هستیم، زیرا سرسپردگان سادهدل، گرفتار برداشتهای سلیقهای و شخصی سادات و بزرگان خود از دفاتر کلامی و اولیه اهل حق شدهاند.
پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق با کپیبرداری از داستان تولد حضرت عیسی (ع)، درباره چند نفر از بزرگان خود مدعی هستند که آنها از مادرانی باکره به دنیا آمدهاند. اما هیچ دلیل عقلی، منطقی و نقلی معتبر، غیر از داستانسرائیهای خود ارائه نمیدهند و این کپیبرداری حاکی از تاثیرعقاید اهل حق از دیگر ادیان است.
نورعلی الهی مطالبی در دفاع از بتپرستان میگوید:«کافر به اشخاصی اطلاق میشود که اصلاً منکر وجود خدا بوده خدا را دروغ میدانند بتپرست چنین نیست زیرا او میداند که خدا هست و بت را هم خدا نمیداند بلکه به یاد خدا بت را میپرستد پس چنین بتپرستی کافر محسوب نمیشود.» درحالی که ازنظر اسلام بتپرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است.
نورعلی الهی علیرغم ادعای خود مبنی بر تبعیت از شریعت محمدی و مکتب علوی، مطالبی بیان میکند که بههیچوجه با سخنان مؤمن به دین مبین اسلام، سنخیتی ندارد. نورعلی الهی در ادعایی مضحکی مدعی شوخی خداوند متعال با پیامبر اسلام (ص) است.
یکی از سلاحهایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود بهکار بردهاند استفاده از علوم غریبه و سحر و جادو، بوده است."نورعلی الهی"، که همواره سعی داشت آراء و افکار خود را منطبق با اندیشههای اسلامی شیعی، جلوه دهد، اعتراف به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش،میکند.