مباحث کلامی
پیروان فرقه اهل حق برای اندیشه و اعتقاد به دونادون نتایجی بیان میکنند و آنها را برای جامعه بشریت سودمند میدانند. پیروان آیین یاری "زوال خودبزرگبینی و خودخواهی" را ازجمله نتایج ایمان به دونادون میدانند و میگویند: "خودبزرگبینی و خودخواهی یکی از عوامل مهم نابکاری و مانع عمده و بازدارنده درراه تکامل است.
گروه نوپدیدی در اهل حق که داعیه دین مستقل یارسان را دارند، در برابر این پرسش که اگر اهل حق دین مستقلی است پس پیامبر او کیست؟ میگویند؛ تمامی افراد حاضر در بارگاه سلطان اسحاق که سخنان او را میشنیدند و به دیگران انتقال میدانند، پیامبران حق بودهاند.
بهگونهای که برخی از نویسندگان اهل حق در مباحث اعتقادی خود مثل باور به "دونادون"-گردش متوالی روح در هزار و یک بدن- تعبد محض را از این دفاتر لازم میدانند در حالی که موضوع تدوین کلام سرانجام هیچگاه شکل نگرفته است و شفاهی بودن این کلامها نیز سبب شده است تا در طول زمان از تعداد ابیات و بندها رفتهرفته کاسته شود و یا به خاطر پیچیدگی اصطلاحی، حذف و یا جایگزینی واژه صورت گیرد.
یکی از عوامل فکری، که باعث شده است اهل حق به اندیشه "دونادون"روی آورد، توجیهی برای فلسفه خلقت کودکان بیمار و معلول است. پیروان آیین یاری میگویند: عدل الهی با دونادون قابل تحقق است زیراکسانی که از ابتدای تولد ناقصالخلقه به دنیا میآیند و مدت عمر خود را در رنج و عذاب به سر میبرند، به خاطر اعمال پیشین است زیرا خداوند عادل است و بدون دلیل کسی را عذاب نمیکند.
"دونادون" یکی از عقاید مهم واصلی و از ارکان آیین یارسان است.پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی محدود به پنجاه هزار سال، سیری را برای تکامل روح خود که گردش در هزار و یک جسم است، طی کند.حال از اهل حق سؤال میشود: روح انسانهایی که در بالاترین درجه رسیدهاند، بعد از فوت در بدن چه کسی قرار میگیرد؟
پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی محدود پنجاه هزار سال سیری را برای تکامل خود که گردش در هزار و یک جسم است، طی کرد و حال آنکه منبع سخن آنها کلامهای دفتری اهل حق است که برخی از آنها توسط افراد مجهول الحال نوشته شده است.
پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی حدود پنجاه هزار سال، سیری را برای تکامل خود طی میکند و آیهای از قرآن کریم را دلیلی بر همین مدعای خود میدانند. اما این مدعا به دلایل مختلف رد شده است.
پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، یکی از حکمتها و دلیلهای قائل شدن به دونادون را مجازات اعمال و کردار زشت و پاداش کردار نیک میدانند درحالیکه این اندیشه، رنج و خوشی اولین انسان را نمیتواند توجیه کند.
پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر در گردشهای متوالی روح" میدانند. نورعلی الهی ازجمله سرسپردگان آیین حقیقت است که با انکار لفظ تناسخ، اصرار بر "سیر تکامل بشر" از طریق دونادون دارد قبل از مرگش میگوید: دون بعدی او گنجشک است و دیگر در قالب بشر باز نمیگردد.
پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر" میدانند، در حالی که این اندیشه، مسئله معاد را در دفاتر و کلامهای فرقه اهل حق بسیارکم رنگ جلوه میدهد و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج میکند.
دونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم واصلی پیروان و سرسپردگان آیین یاری است. برخی از پیروان آیین یاری با تمسک بر آیات شریفه سوره مبارکه قدر بر اثبات "دونادون" استدلال میکنند درحالیکه بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است.
ازجمله حکمتهایی که برای باور به دونادون مطرحشده است، "تجربه زندگیهای مختلف" است. سرسپردگان فرقه اهل حق معتقد هستند؛ حکمت دونادون برای انسانها، تجربه زندگیهای مختلف است و درواقع فرصت و مهلت مناسبی برای خودسازی و پیمودن راه حق در اختیار روح است و او در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد تا کاملاً جوهر خود را آشکار کند.
اهل حق براین باور هستند که روح انسان در هزار و یک بدن در حال گردش است و بزرگان و مرشدان آنها میتوانند از دونهای پسین و پیشین خود گواهی دهند اما مردم عادی با توجه به خصوصیات و ظرفیت انسانها، در صورت آگاهی از دونهای ممکن است نظم و نظام زندگی آنان به هم بریزد قادر به آگاهی و گواهی از دونهای قبلی خود نیستند.
با توجه به منابع دفتری و کلامی اهل حق میبینیم برخی از بزرگان و پیشوایان فرقه اهل حق، دونهای گذشته خود را معرفی کردهاند و اهل حق را بر این باور آورده است که اگر کسی مراحل تکامل را گذرانده باشد و به ترقی و پیشرفت روحی نائلآمده باشد میتواند دونهای پیشین و پسین خود را و دیگران را نیز معرفی نمایند.