تصوف
نویسندگان و صاحب قلمان سنی مذهب ارادت را در حق شقیق بلخی تمام کردهاند. سلمی در طبقات صوفیه، ذهبی در میزان الاعتدال، قشیری در الرساله، ابن عماد حنبلی در شذرات، همه در مناقب شقیق و شرححال او سنگ تمام گذاشتهاند. جامی هم از قافلهی مادحان شقیق عقب نمانده ودر نفحات الانس مینویسد که وی در اول صاحب رای بود، (ولی بعد) صاحب حدیث گشت و سنی پاکیزه (ای گردید)...
به دنبالهی اقدامات برخی صوفیان در معرفی بزرگان تصوف به عنوان شخصیتهای صوفی شیعی، به عصر امامت امام رضا علیه السلام میرسیم. متصوفه مدعی ارتباط بعضی از صاحبنامان صوفی با حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام شدهاند، که مهمترین ایشان شخصی به نام معروف کرخی است.
در این نوشتار به ادعای برخی صوفیان میپردازیم که جنید بغدادی را از اصحاب خاص امام دهم و یازدهم علیهما السلام دانستهاند. اما با نگاهی به اسناد تاریخی، نمیتوان ادعای صوفیان مبنی بر ارتباط بزرگان ایشان با ائمه علیهم السلام را قبول کرد. با نیمنگاهی به منابع متقدم صوفیه نیز به این موضوع پی میبریم که...
گذشته از قضاوت ذهبی، نظرات حسن بصری در بسیاری از موارد موافق با خلفا و بر خلاف اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است. مثلا راجع به جریان معراج پیامبر صلی الله علیه وآله، امامیه و شیعیان اتفاق نظر دارند که این اتفاق در بیداری بوده ولی حسن بصری معتقد است که پیامبراکرم در رؤیا و خواب به معراج رفتهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_به گزارش فرقه نیوز، در پی سخنان اخیر نورعلی تابنده قطب سیاسی فرقه صوفیه بیچاره و تحریک دراویش در این سخنرانیها و توهین به مراجع قضایی و فراتر از آن، در راستای کسب رضایت اربابان خارجی فاز جدیدی از فعالیت این فرقه کلید می خورد.
زهد افراطی صوفیانه دلیلی غیر از فقر و تنگدستی دارد و آن کاهلی و سست مایگی است. تلاش برای امرار معاش در اسلام از سوی بزرگان آن، خاصّه رسول اکرم صلی الله علیه وآله بسیار سفارش شده است. ایشان میفرمایند: کسی که روزی خود را با کار و تلاش تهیه کند، در قیامت در شمار انبیا قرار می گیرد و ثواب آنان را کسب می کند.
احتمالاً قدیمیترین منبعی که جریان ارتباط بایزید با امام ششم علیه السلام را نقل کرده، همین کتاب النور من کلمات ابن الطیفور است که ابوالفضل محمد بن علی سهلكی، در آن شطحیات بایزید را به نقل از چند واسطه گردآوری و مکتوب کرده است. البته منابع بعدی چون عطار در تذکره و سید حیدر آملی در جامع الاسرار هم اشاره ای به این ملاقات داشتهاند. اما...
از دیگر اشخاصی که شاخهی صوفیان شیعه ادعا دارند که او از جانب ائمه علیهم السلام در امر طریقت و دستگیری مجاز بوده، ابراهیم ادهم است. وی از بزرگان صاحب نام صوفی و زاهد پیشهی قرن دوم هجری بوده که با امثال فضیل عیاض و سفیان ثوری نیز سر و سری داشته است. نوشتهاند که وی در آخر عمر به شام رفت و در یک نبرد دریایی به شهادت رسید.
ولایت اصلیترین اختلاف شیعه با سایر مذاهب اسلامی است که امامت را حق مسلّم و غیرقابل انکار برای امیرالمومنین علی علیه السلام میداند و ایشان را خلیفهی بلافصل رسول الله صلی الله علیه وآله میشناسد....
در مورد عصمت اولیاء الهی، اشتراک تصوف و تشیع در حد نظری است و در عمل تفاوت عقیدهی پاک و منطقی شیعه با ادعای صوفیان، زمین تا آسمان است. با این حال ایشان برای حفظ بقا و حیات خود در جوامع شیعی مجبور به ارائهی این ادعاها هستند تا از طرف عوام طرد نشوند و پایگاه اجتماعی خود را به هر نحوی که شده حفظ کنند.
وقتي نزاع سني-صوفي تقريبا پايان يافت، در عراق و خراسان شماري مشايخ صوفي به صحنه آمدند که دستهدسته پيرواني در پيرامون آنان جمع شدند. اما نظام طريقتها هنوز در اين دوره به طور کامل استقرار نيافته بود. در روزهاي پاياني حکومت سلجوقي بود که نخستين طريقتهاي صوفيانه در خاور نزديک اسلامي ظهور کردند. اما با اينکه شيخ بزرگ سهروردي رسما از سوي خليفه وقت به عنوان شيخ کبير همه صوفيان منصوب شد، نظام طريقتها هنوز در اين دوره به طور کامل استقرار نيافته بود.
بر خلاف آنچه صوفيه درباره سياست و دخالت در آن سخن ميگويند، در عين حالي که بيشتر طريقتها از درگيري سياسي دوري ميجستند، برخي از آنها به آنچه ميتوان آن را امور سياسي خواند علاقه داشتند. قابل تصور است که ادعاي بعضي از مشايخ به عقل و خرد نبوي – که ظاهرا از حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) به ميراث برده بودند- احتمالا ايشان را بر آن داشته تا رسالت سياسي براي خود قائل شوند.
پس از گذشت زمان، از آنجایی که صوفیگری پایه و اساس محکمی نداشت، دستخوش انحرافات بیشمار قرار گرفت که بستر آن نیز بیاعتنایی به شریعت و آغاز سخن از طریقت و حقیقت بود. ایشان جایگاه شریعت در مسیر بندگی را به اندازهای نزول دادند و آنرا مثل پلی برای عبور دانستند که وقتی از آن عبور شد، دیگر نیازی به وجود آن نخواهد بود.
صوفیان به مجرد دستیابی به تخت سلطنت در میان نظامیان خشک مغز و بی انضباط صوفی احساس ناامنی میکردند، این ملاحظات به اضافه نگرش خصمانه علمای شیعی به تصوف باعث شد که شاهان صوفی آن را تهدیدی هم برای دین هم برای دولت به حساب آورند. بنابراین، تصوف در "سرزمین صوفی بزرگ" منکوب گردید.