رنگ تشیع بر قامت زنگ زدهی صوفیان...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بایزید بسطامی، شقیق بلخی، معروف کرخی و جنید بغدادی از دیگر نامداران صوفی هستند که برخی سعی دارند چهرهای شیعی از ایشان نمایش دهند تا به سلاسلی که از ایشان منشعب شده به نوعی اعتبار و شرعیت بخشند.
طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان، معروف به بایزید بسطامی، گبر زادهای است که برخی اهل تصوف وی را مرتبط با امام صادق علیه السلام دانستهاند. از جملهی ایشان، شرح حال نویس معروف صوفی، عطار نیشابوری است که مینویسد: صد و سیزده پیر را خدمت کرد و از همه فایده گرفت و از آن جمله، یکی جعفر بن محمد صادق علیه السلام بود.[1] مرحوم استاد زرین کوب از قول صوفیان (به نقل از کتاب النور من کلمات ابن الطیفور)، در کتاب خود به این مطلب اشاره کرده است.[2]
احتمالاً قدیمیترین منبعی که جریان ارتباط بایزید با امام ششم علیه السلام را نقل کرده، همین کتاب النور من کلمات ابن الطیفور است که ابوالفضل محمد بن علی سهلكی، در آن شطحیات بایزید را به نقل از چند واسطه گردآوری و مکتوب کرده است. البته منابع بعدی چون عطار در تذکره و سید حیدر آملی در جامع الاسرار هم اشاره ای به این ملاقات داشتهاند.[3] به روايت سهلكي، بایزید، دو سال براي امام صادق علیه السلام سقايي كرد و در دستگاه امام او را طيفور السقاء ميخواندند. تا امام علیه السلام به وي اجازه دادند كه به وطن خود بازگشته و خلق را به خداي دعوت كند. اين روايت را برخی منابع صوفيه ذكر كردهاند و نیز برخی دیگر آوردهاند: وي مدت هفت سال از محضر امام جعفر صادق علیه السلام كسب دانش نموده است و پس از هفت سال روزي حضرت به بايزيد فرمودند كتابي را از طاقچهي اطاق بياور. بايزيد گفت طاقچه در كجاست؟ حضرت فرمود در اين مدت شما در اين خانه طاقچهاي نديدهاي؟ جواب داد من براي ديدن خانه و طاقچه نيامدهام، بلكه جهت ديدن طاق ابروي آن قبلهي اولياء آمدهام! حضرت فرمود: بايزيد كار تحصيل تو تمام است بايد به ولايت خود رفته و خلق را راهنمائي نموده و آنان را به راه حق دعوت نمائي!!
در رابطه با این جریان و اینکه برای اولین بار سهلکی آن را نقل کرده، در منابع مقدم و معتبر صوفی، مثل کتب عبدالرحمن سلمی و قشیری اثری از نقل این ارتباط و ملاقات بایزید و حضرت صادق علیه السلام نیست و با اینکه ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری هم عصر با سهلکی بوده ولی، جز تاریخ ولادت و مرگ و پارهای از سخنان بایزید صحبتی از ملاقات وی به میان نیاورده است.
بنابر این باید در رابطه با اصل این اتفاق، خبر سهلکی را خبر واحد و البته بدون هیچ قرینهای دانست که پذیرفتن آن مشکل است. در رابطه با احتمال وقوع آن نیز کار سخت است؛ چرا که تاریخ شهادت امام صادق علیه السلام به نقل مورخین، سال 148 هجری قمری بوده و مرگ بایزید بنابر قول مشهور سال 261 یا 234 هجری رخ داده است. منابع صوفیه عمر بایزید بسطامی را بیش از 80 سال ننوشتهاند و اگرقول مشهور را مبنای وفات او قرار دهیم، سال ولادت بایزید حدود 181 یا 154 هجری خواهد شد. با این حساب میبینیم تاریخ ولادت بایزید بنابر هر کدام از اقوال، بعد از شهادت امام صادق علیه السلام بوده است!
به علاوه هیچ یک از کتب رجالی شیعه نامی از طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان نیاورده و ذکری از او نکردهاند. پس جریان ملاقات و سقایت و دربانی، توهّم و افسانهای بیش نخواهد بود و سعی و تلاش افرادی که سعی در انتساب تصوف به ائمه علیهم السلام و انشعاب سلسله از ایشان دارند، ناکام ماند.
پینوشت:
1- تذکره الاولیاء، عطار نیشابوری، ص161
2- جستجو در تصوف ایران ص36
3- جامع الاسرار ص 224
افزودن نظر جدید