تصوف

12/09/1394 - 00:02

آن‌چه از کرامات اقطاب و بزرگان صوفیه که در کتب‌شان ‌نقل شده می‌‌‌‌‌‌‌بینیم که بطور عجیبی با کرامات اهل‌بیت (علیهم السلام) شباهت یا حتی می‌توان گفت برتری دارد. به عنوان مثال به حرکت در آمدن کعبه برای استقبال از رابعه عدویه را می‌توان مثال زد که در مورد هیچ‌کدام از اهل‌بیت (علیهم السلام) چنین کرامتی نقل نشده است!

12/04/1394 - 21:17

عده ای از دراویش و متصوفه، قطب را امام وقت می‌دانند، در حالی که ظاهراً سعی می‌کنند نشان دهند ائمه (علیهم‌السلام) را قبول دارند؛ ولی در آثار و افکار رهبرانشان مسئله طور دیگری است. برای‌ مثال: در فصلنامه «عرفان ایران» که منسوب به فرقه گنابادیه است، آمده است: «اعتقاد به وجود امام به عنوان قطب عالم امکان با مفهوم قطب درتصوّف تقریبا یکسان است.»

12/03/1394 - 13:35

"مظلوم نمایی" از حربه‌های تبلیغات برخی از فرقه‌هاي انحرافي از گذشته تا به حال بوده است. اما با کالبد شكافی پشت پرده چنین نقشه‌هایی (و بررسي بيانيه روز درويش) به نیات شوم ترسیم کنندگان پازل‌هایی روانی علیه ملت اسلامی آگاه خواهیم شد و متوجه نقشه‌های ناجوانمردانه و منافقانه ایشان می‌شویم.

11/26/1394 - 01:49

از اعتقادات صوفیه پرداخت عشریه به جای خمس اموال است. این اعتقاد را ملا سلطان به نحوی توجیه می‌کند و حال آنکه ملا سلطان با اینکه خود را مجتهد می‌داند، ولیکن می‌گوید در امر فتوی دادن دخالت نمی‌کند و این حوزه را به فقها می‌سپارد و دیگر اینکه کسانی هم که قائل به تحلیل خمس هستند نیز به یکباره خمس را حلال نکرده اند.

11/24/1394 - 23:53

در میان عامه مردم محل عبادت صوفیه به خانقاه مشهور است. از گذشته نه چندان دور و حتی امروزه مکان‌هایی که مربوط به دراویش و صوفیه هستند، به نام خانقاه معروف است. و موید این مطلب نیز کتب و اسنادی است که از صوفیه نامی برده‌اند و محل اجتماع ایشان را خانقاه ذکر کرده‌اند و این در حالی است که اقطاب امروزی خلاف بزرگانشان سخن گفته اند.

11/18/1394 - 23:56

در طول تاریخ بوده‌اند کسانی که در مشرب‌های مختلف صوفی‌گری که در عالم تصوف نظرات مختلفی از موضوعی واحد ارائه کرده‌اند، اما اینکه قطبی از اقطاب امروزه نظری بدهد، سپس همان قطب مجدداً کلام خود را در جای دیگر نقض کند، موضوعی است که به اساس اعتقادات تصوف برمی‌گردد و اين بدان معناست که اعتقادات تصوف همگام با سیاست‌های دولت‌های وقت تغییر کرده است.

11/11/1394 - 10:39

از حساسیت‌های صوفیه تکیه کردن بیش‌ازحد بر طریقت و کم‌رنگ کردن تعالیم شریعت است. ازاین‌رو سوالی پیش می‌آید و آن اینکه اگر متصوفه، مرجعیت امام معصوم را در طریقت و حقیقت پذیرفته‌اند، چرا در شریعت آن را انکار می‌کنند؟ ملا جلال‌الدین رومی درباره پایان مراحل سه‌گانه تصوف می‌گوید: «اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع»!

11/11/1394 - 09:02

صوفیه از شمار فرقه‌هایی است که در آداب و مناسک خود از دیگر ادیان و فرقه‌ها تأثیراتی گرفته است. در زمره فرقه‌هایی که صوفیه از آنها متأثر شده است، "فرقه مرجئه" می‌باشد و می‌توان گفت که عقیده مرجئه با تفکیک عمل از ایمان بستر مناسبی برای توجه عقاید تصوف، خصوصاً در مساله طریقت و شریعت و جواز ارتکاب معاصی فراهم ساخته است.

11/11/1394 - 00:50

سازگاری صوفیه با فرقه‌های کلامی اسلامی باوجود اختلافات مختلف و عدیده‌ای که میان ایشان وجود دارد، منجر به قبول بخشی از اعتقادات دیگر فرق اسلامی توسط صوفیه شده است. باید متذکر شد که قبول همه فرقه‌ها در یک دین موجب می‌شود که انحرافات دیگر فرق در نظر گرفته نشود و اعتقاد مساله ثواب و عقاب بی‌معنی باشد.

11/05/1394 - 23:55

گلشن راز حالات و وضعیت اولیای صوفیه را چنین بیان می‌کند: «اولیاء به‌حسب حالات مختلفی که در آنان وجود دارد، به چند دسته تقسیم می‌شوند: بعضی از اولیاء در باب سکرانه و در مستی، اسرار الهی را افشا می‌کنند، مثل منصور حلاج که متهم به زندیق و الحاد گردید و برخی از اولیاء گوهر اسرار را در صدف مخفی نگه می‌دارند و هر چه می‌گویند شرح صدف و شریعت است.

10/29/1394 - 00:58

اتصال سلسله اولیاء در تصوف از ارزش بالایی برخوردار است. اتصال سلسله اولیاء به آن معنی است که در سیر شمارش اولیاء صوفیه نباید بریدگی یا اغتشاش رخ‌داده باشد و همگی اولیاء باید تا منبع اصلی متصل باشند. دراین‌باره بزرگان صوفیه این‌چنین گفته‌اند که رئیس صوفیان می‌باید«از عهده اثبات سلسله برآید که یدا به ید می‌رسد تا به امام».

10/24/1394 - 00:49

خرقه یکی از آداب صوفیه است که درمورد آن سخن‌های بسیاری گفته شده است. برخی از صوفیه سعی کرد‌ه‌اند برای خرقه پوشی مستند روایی ذکر کنند و برخی دیگر معتقد شده‌اند که در صوفیه نخستین چیزی که امروزه از آن به خرقه صوفیه یاد می‌شود وجود نداشته و خرقه و خرقه پوشی از روی ضرورت بوده است كه بعدها از روی كج‌فهمی به يك سنت مبدّل شد.

10/10/1394 - 08:10

یکی از اصول تصوف تبعیت از پیر است یعنی معلم و استاد و سر سپردن به وی و فرمان بردن از او در هر امر به طوری که مرید نسبت به مراد فانی در اراده باشد «بر مرید واجب است که هر شرطی که شیخ برو کند او به آن وفا کند. اگر صعب باشد و گر سهل که طریق خدای طریق مجاهده و مکاره است. طریق راحت و آسانی نیست. اما مرید را بر شیخ هیچ...

09/24/1394 - 15:55

ضعف و انحطاط متصوفه دو علت عمده داشت: اولاً هر شأنی از شئون زندگی که عامه مردم با آن سروکار دارند وقتی اقبال نفوس نسبت به آن زیاد شد و مردم عاشقانه به‌سوی آن گرویدند، قاعده کلی و طبیعی چنین است که عده‌ای سودجو و حیله‌باز خود را در لباس اهل آن مکتب و آن مسلک درآورده و آن مسلک را به تباهی می‌کشند و معلوم است که در چنین وضعی همان مردمی که...

صفحه‌ها