سازگاری تصوفی با تمامی فرقه‌های کلامی

  • 1394/11/11 - 00:50
سازگاری صوفیه با فرقه‌های کلامی اسلامی باوجود اختلافات مختلف و عدیده‌ای که میان ایشان وجود دارد، منجر به قبول بخشی از اعتقادات دیگر فرق اسلامی توسط صوفیه شده است. باید متذکر شد که قبول همه فرقه‌ها در یک دین موجب می‌شود که انحرافات دیگر فرق در نظر گرفته نشود و اعتقاد مساله ثواب و عقاب بی‌معنی باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سازگاری صوفیه با فرقه‌های کلامی اسلامی باوجود اختلافات مختلف و عدیده‌ای که میان ایشان وجود دارد، منجر به قبول بخشی از اعتقادات دیگر فرق اسلامی توسط صوفیه شده است و حال‌آنکه بحث‌های مختلفی در این میان وجود دارد که ما به فراخور موضوع به دو بحث اشاره می‌کنیم. باید متذکر شد که قبول همه فرقه‌ها در یک دین موجب می‌شود که انحرافات دیگر فرق در نظر گرفته نشود و اعتقاد مساله ثواب و عقاب بی‌معنی باشد.
در این مقام دو مطلب قابل‌توجه و بحث و بررسی است.
اول اینکه آیا متصوفه در همه فرق کلامی حضور دارند؟
دوم آنکه آیا تصوف به همه فرق‌های کلامی سازگاری دارد و هیچ مذهبی در تصوف مردود نیست؟
مطلب اول: می‌توان گفت که متصوفه در همه فرقه‌ها و مذاهب اسلامی حضور دارند.[1] اما دلایل و شواهدی وجود دارد که آنان ملتزم به هیچ مذهبی نیستند؛ چنان که گفته‌اند:
ملت عشق از همه دین‌ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب جداست [2]
و علت سازش صوفیان با همه فرق کلامی با باید در مکتب تصوف جست‌وجو کرد.
مطلب دوم: این مطلب به ماهیت و حقیقت تصوف برمی‌گردد و باید بررسی شود که علت این سازگاری در تصوف چیست؟ چنان‌که پیداست تصوف اعتقادات و افکار و اندیشه‌ها و همچنین آداب‌ورسوم خاصی در تمام ابعاد زندگی دارد که هیچ‌کدام ربطی به مکاتب کلامی خاصی ندارد و خود صوفیان بعد از ظهورشان در قرن دوم با ممزوج نمودن افکار غریبه و قدیم یونان، ایران، هند، و مسیحیت و تراوشات افکار خودشان مذهبی را در قرن سوم به نام تصوف مبتنی بر روش‌ها و رفتارهای عملی که قبل از آن به همین نام بین آنها رایج بود تشکیل دادند و برای نفوذ در جوامع اسلامی رنگ و لعاب اسلامی به آن دادند.[3] تا جایی که مشایخ مختلف صوفیه هرکدام اعتقاد به مذهب فقهی خاصی داشتند و «مشایخ صوفیه -که عموماً اهل سنّت بودند- از مذهب فقهی واحدی پیروی نمی‌کردند. محمد بن منوّر در کتاب اسرارالتوحید (بخش 1، ص 20) نوشته است که صوفیان بعد از شافعی، همه خود را به مذهب شافعی نسبت داده‌اند، ولی این حکم صحیح نیست. البته صوفیان نیشابور در قرن پنجم و ششم بر مذهب شافعی بودند، ولی صوفیان شهرهای دیگر مذاهب دیگری داشتند؛ ابوبکر شبلی مالکی بود، ابوبکر کلاباذی و ابوالحسن علی بن عثمان هجویری و یوسف همدانی حنفی بودند و ابومنصور اصفهانی و خواجه عبدالله انصاری حنبلی. گاه بعضی مشایخ تغییر مذهب می‌دادند. خواجه عبدالله انصاری (متوفی 481) ابوالحسن حُصری (متوفی 371) را صوفی حنبلی معرفی کرده، ولی عطار گفته است که او ابتدا حنفی بود و بعد شافعی شد.(ص 759)»[4]
بعد از بیان این مطلب سؤال می‌شود که چگونه ممکن است یک عقیده و مکتب خاصی با هر عقیده مخالف و مغایر خود همساز بشود؟ به‌عبارت‌دیگر این چه رنگی است که با هر رنگ دیگری خود را همگون می‌کند؟ اگر رنگ است، ممکن نیست با هر رنگ مخالف خود همرنگ بشود. فقط بی‌رنگی می‌تواند با هر رنگی هم‌رنگ شود. پس تصوف ازنظر مذهبی باید بی‌رنگ و لامذهب باشد تا با هر مذهب دیگری بتواند خود را سازگار و منطبق کند و ممکن نیست دو مذهب مخالف و مغایر باهم منطبق گردند. استاد مطهری در این زمینه می‌فرمایند: «متجددین عصر حاضر از هر چیزی که رنگ اباحیت داشته باشد استقبال می‌کنند... و به خاطر همین مساله از تصوف بر ضد اسلام دفاع نموده و شخصیت‌های نامدار آنها را بر ضد اسلام وسیله قرار می‌دهند. [5]
پس اباحه گران متجدد، اباحی گری تصوف را تشخیص داده‌اند و مورد توجه آنان قرارگرفته است و حتی کسانی که در جوامع اسلامی اعتقاد به پلورالیزم پیداکرده‌اند نسبت به تصوف عنایت خاصی دارند و شاید برای تأیید پلورالیزم به شرح و تدریس کتب آنها پرداخته‌اند و آنان را مؤیدی خوب برای نظریه تکثرگرایی شناخته‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. مطهری مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (عرفان)، صدرا، تهران، 1378، ج 2، ص 84
[2]. مولوی جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، هرمس، تهران، 1382، ص 250
[3]. لاهیجی شمس‌الدین محمد، مفاتیج الایجاز فی شرح گلشن راز، انتشارات سعدی، تهران، 1371، مقدمه، ص 35
[4]. دانشنامه جهان اسلام، ج 1، بخش تصوف از ابتدا تا پایان قرن ششم، نصرالله پورجوادی،  ص 3585
[5]. مطهری مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (عرفان)، صدرا، تهران، 1378، ج 2، ص 92

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.