تناقض اقطاب صوفیه درباره خانقاه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در میان عامه مردم محل عبادت صوفیه به خانقاه مشهور است. از گذشته نه چندان دور (ده پانزده سال پیش) و حتی امروزه مکانهایی که مربوط به دراویش و صوفیه هستند، به نام خانقاه معروف است. حتی امروزه میتوان کاشیکاری نام خانقاهها را بر سردر برخی از محل اجتماع ایشان دید و موید این مطلب نیز کتب و اسنادی است که از صوفیه نامی بردهاند و محل اجتماع ایشان را خانقاه ذکر کردهاند.
بزرگان صوفیه امروزی سعی میکنند توصیه به حضور در خانقاه را مربوط به گذشته بدانند و برای آن توجیهات سطحی ذکر کردهاند، گویا اینکه خانقاه محلی عادی بوده است و جای عبادت صوفیه نبوده و صوفیان فقط به جهت اینکه جایی برای استراحت نداشتهاند، به خانقاه پناه میبرده اند و این آن چیزی است که با سخنان صوفیه قدیم تفاوت بسیار دارد.
بزرگان صوفیه قدیم خانقاه را مکانی مقدس میدانسته اند تا جایی که احکام مفصلی برای آن بیان کردهاند. از این میان در کتاب آداب الصوفیه اثر نجم الدین کبری (540-618 قمری) درباره آداب خانقاه آمده است: «آداب سیم در رفتن به خانقاه. چون ابتدا در خانگاهی رود، پای بر در خانگاه بمالد و بر در خانگاه پای بر زمین نزند. چون در رود سلام نکند و کیسه کفش بیرون گیرد و کفش در پیش نهد و پای چپ از پای اوزار برآرد و بر روی کفش نهد و در کفش نکند تا پای راست به در کند، آنگه پای راست در کفش کند و پس پای چپ در کفش کند و برود وضو بسازد و باز آید و دو رکعت نماز بگزارد و برخیزد و بر حاضران سلام کند.»[1]
همچنین در کتاب اوراد الاحباب و فصوص الآداب درباره آداب داخل شدن در خانقاه آمده است: «و در خانقاه که آن را رباط نیز گویند، فرود آمدن سنت است... و درویش را رباط به منزل خانه است و چون در مسجد رکعتین ادا کرد بعد از آن قصد رباط کند. و چون درویش به در خانقاه رسید پای راست در اندرون نهد و سلام کند و سخن نگوید تا آنگاهکه رکعتین تحیت بقعه بهجای آورد.»[2]
همه این موارد جدای از قضاوت درباره اعمالی است که در خانقاه صورت میپذیرد است، چراکه جا دارد درمورد حجیت نمازی که بهعنوان تحیت در خانقاه خوانده میشود و بقیه اعمالی که در خانقاه مرسوم بوده و هست، صحبتی علیحده شود.
اما بزرگان معاصر صوفیه به علت قبحی که امروزه نام خانقاه به خود گرفته است و سوالاتی که در اذهان عمومی مبنی بر شرکت نکردن صوفیه در مراسمات مذهبی مساجد شکلگرفته، درصدد پاک کردن صورت مساله هستند و اساس تقدس خانقاه را زیر سؤال برده و منکر آن شدند و خانقاه صوفیه را در حد کاروانسرایی تنزل دادهاند. لذا ملاسلطان از اقطاب صوفیه گنابادیه منکر تقدس خانقاه شده و سعی میکند تا صوفیه را از گرداب اتهامات وارده خارج کند و به همین دلیل درباره خانقاه میگوید: «در سلسله ما خانقاه معمول نیست، چون ممکن است بعداً مفاسدی هم بر آن مترتب گردد...»[3]
قطب فعلی صوفیه گنابادیه نیز درباره خانقاه میگوید: «در قدیم خانقاه برای این بود که چون اماکن عمومی در شهرها نبود دراویش از روی خصلت مهماننوازی و با احساس برادری نسبت به هممسلکان اماکنی را بهعنوان خانقاه تأسیس تا واردین جایی برای اقامت داشته باشند. بسیاری از اوقات هم برای اینکه مزاحم حاضرین در مساجد نشوند و یا بتوانند بهطور کامل به مراقبه مشغول شوند، جلسات خود را در همان خانقاه تشکیل میدادند. اما امروز که وسایل عمومی پذیرایی فراوان است، این هدف خانقاه منتفی است و لذا در این سلسله خانقاه وجود ندارد و بهجای خانقاه اماکنی بهعنوان حسینیه تأسیس میشود که هم جنبه عبادی خانقاه را دارد و هم محل روضهخوانی میباشد. [4]
اما نکته انحرافی حرکت اقطاب کنونی صوفیه آن است که سعی کردهاند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، نام محل اجتماع خود را از خانقاه به حسینیه تغییر داده تا تحت لوای این نام فعالیتهای فرقهای خود را پوشش مذهبی داده و بدینصورت قبح نام خانقاه هم از بین برود.
پینوشت:
[1]. نجم الدین کبری، آداب الصوفیه و السایر الحائر، به اهتمام مسعود قاسمی، انتشارات طهوری، تهران، 1390، ص 41
[2]. باخرزی یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، ج دوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1383، صص 167 و 168
[3]. تابنده علی (محبوب علیشاه)، خورشید تابنده، حقیقت، تهران، 1377، چاپ دوم، ص 679
[4]. تابنده نورعلی، گفتگوهای عرفانی، چهارم، 1387، پاسخ شماره 9، ص 42
افزودن نظر جدید