مکاتب اهل سنت
بعد از رحلت پیامبر، امت آن حضرت چنان برخوردی با فاطمه زهرا انجام دادند، گویی پیامبر فرزند دختری نداشت، اما برخی از اصحاب او چنان ظالمانه در حق او جفا کردند که بعد از مدتی کوتاه و با صدماتی که برای دفاع از حریم ولایت و خلافت به حق همسرش کشیده بود به شهادت رسید و تا ابد غاصبان خلافت را در بوتهی نقد و سؤال باقی گذاشت.
پیامبر اکرم با دستور خداوند در مهمانی خویشاوندان نزدیکش، جانشین خود را علناً مشخص کرد؛ در آن جلسه پیامبر امیرالمؤمنین را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی کرد که خواست خداوند تبارک و تعالی هم همین بود و در مناسبتهای مختلف آن را تکرار نمودند و طبق صریح آیه قرآن، در موردی که امری توسط خدا و پیامبر است، مردم اختیاری ندارند.
بزرگان اهل سنت بر این اعتقادند که خلیفه پیامبر را مردم بعد از رحلت پیامبر انتخاب کردند و به این امر مهم راضی شدند، در حالیکه اگر علمای اهل سنت به تاریخ صدر اسلام نگاه کنند، میبینند که اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ازجمله عایشه به خلفای بعد تذکر میدهند که برای رفع فتنه، امت اسلام را بدون سرپرست نگذارد.
در میان صحابه احدی مانند امیرالمؤمنین مظلوم و غریب نبود، چرا که او دارای فضایلی بود که هیچیک از اصحاب پیامبر نداشتند، اما مخالفان به ایشان حسادت کرده و قربة الی الله او را سب و لعن میکردند و به دیگران هم سفارش مینمودند تا از فیض این جسارت عقب نمانند و ریشه این کینه از بنیامیه شروع شد و تا سالها ادامه پیدا کرد.
خلافت و جانشینی بعد از هر پیامبر، لطفی است که خداوند به بندگانش میکند تا بندگانش بیهوده رها نشوند و مسیر تکامل الهی را بپیمایند، اما برخی هوا پرستان دنیایی با زیرپا گذاشتن این قانون باعث به بیراهه کشیدن اسلام شدند ولی خود این مطلب را کوتاهی میدانند؛ مانند سخن فرزند خلیفه در هنگام مرگش که چرا برای امت جانشین انتخاب نمیکنی؟
اهل سنت معتقدند خلافت باید اجماعی امت باشد؛ میگویند بعد رحلت پیامبر صحابه یکی را از بین خود بهعنوان خلیفه پیامبر تعیین کردند و همهی امت هم راضی به آن شدند، در حالیکه اجماعی در کار نبود و خلفای بعد نیز خود جانشینشان را معین کردند، معاویه میگوید: میترسم که امت را پس از خود، مانند گلهیگوسفندی که چوپان ندارد، رها کنم.
عصام عماد که یمنی، از سلفیان وهابی و از شاگردان طراز اول بن باز سعودی بود میگوید: از اسباب شیعه شدنم: مطالعهی دقیق کتب معتبر اهل سنت و مشاهدهی عدم حقیقت در راه وهابیت و اختلاف عظیم این فرقه با دیگر مذاهب اسلامی و کشف حقایقی که سرچشمهی آن در مذهب تشیع بوده و نبودن این واقعیت در مذاهب دیگر، جهل و نادانی و تعصب کورکورانه ...
یکی از عالمان محقق که به حقیقت رهنمون شد، شیخ خلیل هاشم است؛ او میگوید: از یک شیعه دلیل خواستم، او گفت: حدیث پیامبر در جریان جنگ خندق دربارهی امیرالمؤمنین؛ حدیث غدیر؛ آیه تطهیر و لیلة المبیت و... و ترس ابوبکر از کفار هنگام مصاحبت با پیامبر؛ تحقیق نسبت به این مطالب و اقرار علمای اهل سنت به این حقایق باعث شیعه شدنم شد.
یکی از عالمان مستبصر کشور مغرب، سید ادریس حسینی است؛ او میگوید: «حقیقتاً امام حسین (علیه السلام) مرا شیعه کرد؛ حکومت اسلامی ایران بزرگترین تحول و باعث تغییر مذهب من گردید و امام خمینی را قدیس این قرن میدانستم... سخن عالم بزرگ شیعه شهید صدر مرا متحوّل کرد که گفته بود در امام ذوب شوید همانطور که خودش در اسلام ذوب شد.»
خداوند نور حقیقت را در دل افرادی روشن میکند که به دنبال صراط مستقیم هستند. لذا برخی با تحقیق راه نجات را مییابند و رستگار میشوند؛ یکی از این افراد رهیافته، عالم اهل سنت اسعد وحید قاسم است. او هجمههای وهابیت علیه شیعه را نمیپذیرد و اقرار میکند که عالمان شیعه در هدایت مردم به مراتب هوشیارتر از بزرگان اهل سنت عمل میکنند.
طبق اعتقاد شیعه، خلافت، ولایت الهی مانند نبوت است، و پیامبر اکرم با روایتی او را به مردم شناساند؛ ایشان فرمود: «در میان شما کسی است که بر اساس تاویل قرآن میجنگد، آنگونه که من بر اساس تنزیل جنگیدم، ابوبکر پرسید آن شخص من هستم؟ فرمود نه، عمر گفت: آن شخص من هستم؟ فرمود: نه، بلکه آن شخص کسی است که کفشهای مرا وصله و پینه میکند.»
وقتی معاویه بن ابی سفیان در جمادی سال 51 مغیره بن شعبه را والی کوفه قرار داد، وی را نزد خویش فراخواند... به او گفت: میخواستم خیلی مسائل را به تو سفارش کنم، اما به اعتماد اینکه میدانی رضایت من و حکومتم در چیست از آن چشم پوشی کردم، ولی تو را به یک کار سفارش میکنم و آن اینکه از ناسزا گفتن به علی و مذمت وی کوتاهی مکن.
یکی از فضایل معصومین ولایت تکوینی آنهاست؛ وقتی از این فضیلت سخن بهمیان آید، میگویند شیعیان در حق اهل بیت غلو میکنند؛ اما در روایتی که خطیب بغدادی نقل کرده، و ذهبی و ابن حجر عسقلانی آن را صحیح دانستهاند، به وضوح تصریح به ولایت تکوینی اهل بیت و تصرف در عالم مادی توسط آن حضرات توسط عمر شده است و این قول موافق کلام خداوند است.
برخی افراد بیشترین تلاششان را در پوشاندن حقیقتها بکار میبرند تا واقعیت اصحاب و خلفا و حقانیت اهلبیت پیامبر آشکار نشود؛ لذا میبینیم که گاهی احادیث را توجیه و تاویل میکنند و گاهی احادیثی را که به نفعشان نیست تکذیب میکنند و گاهی هم دو سوم حدیث را میگویند و مابقی را خود اضافه میکنند، غافل از اینکه نور حق خاموش شدنی نیست.