مکاتب اهل سنت
علمای بزرگ اهل سنت در تأیید حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم، و علی دربِ آن.» اینگونه نظر دادهاند: حاکم نیشابوری و متقی هندی آن را صحیح میدانند؛ ابنحجر عسقلانی و سیوطی و علائی، آن را حسن میدانند. ابن حجر میگوید: حدیث جعلی نیست. فتنی و علائی گفتهاند: هر کسی حکم به کذب یا جعل این حدیث کرده، خطا کرده است.
یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. از باب نمونه آنان میگویند: احمد بن نصر، پیامبر را در خواب دیده و از آن حضرت میپرسد: به چه کسی مراجعه کرده و از چه کسی پیروی کنیم و مذهب و اعتقادات چه کسی را انتخاب کنیم؟ ایشان فرمودند: به احمد بن حنبل مراجعه کنید او فقیه با ورع و زاهدی است.
مذهب تشیع مذهبی است که برگرفته شده از علوم اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میباشد، این مذهب به واسطه اتصالش به امامان معصوم که جانشینان پیامبر خاتم هستند علم الهی را یدک میکشند، مذهبی که در هر برههای از زمان جوابگوی تمام مسائل دینی و دنیایی مردم به پشتوانه عقل و نقل است و تمام مذاهب اسلامی را مقهور خود کرده است.
مذهب تشیع با تکیه بر اعتقادی که نشات گرفته از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) است در میان تمام مذاهب اسلامی چون خورشیدی میدرخشد و تمام مذاهب دیگر به نوعی خود را مدیون این مذهب میدانند؛ چرا که پیشوایان این مذاهب از علوم بیکران امامان معصوم شیعه کسب فیض کردند، لذا برخی با تحقیق وسیع، قبول این مذهب نمودند.
خداوند در قرآن میفرماید که ما نمیگذاریم نور حق خاموش شود هر چند دشمنان سعی و تلاش کنند و این نور اهل بیت پیامبر است که تا قیام قیامت باقی است و پرتوافشانی میکند و دل انسانهای حقیقتجو را از انحراف و سیاهی به طرف صراط مستقیم و روشنایی حرکت میدهد، لذا در این میان خداوند برخی از افراد را به راه هدایت رهنمون میسازد.
در تمام دورانها برخی از اشخاصی که به گمراهی و ضلالت قدم برداشتهاند با عنایت خاص امامان اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) و لطف خداوند به راه مستقیم و روشن وارد شدند و اینگونه افراد را در اصطلاح مستبصر گویند و در مقابل آن اکثر مردم طبق صریح آیات قرآن تعقّل و تدبّر نمیکنند و در گمراهی خود اصرار و پافشاری میکنند.
مذهب تشیع با پیوند عمیقی که با اهل بیت پیامبر و امامان و پیشوایان معصوم دارند در مباحث اعتقادی و باورهای دینی با دلایل عقلی و نقلی چنان پیشتاز در علوم الهی توسط این حضرات معصومین شدند که دیگر مذاهب و فرق اسلامی را توان مقابله با دیدگاههای محکم و مستدل این مذهب نیست و به خاطر همین انسانهای ره یافته قبول این مذهب میکنند.
به گفته برخی از مورخین خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سقیفه به صورت اجماع امت صورت پذیرفته، اما این ولایت داشتن اجماعی نبوده، بلکه انتصابی است که خداوند آن را به پیامبرش امر نمود و در تاریخ هم آمده که پیامبر اکرم در مناسبتهای مختلف خصوصاً در غدیر خم آن را برای مردم تشریح نمود و بر آن بیعت گرفت.
سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل به نحوی است که یکی از مصادیق بارز غلو میباشد. از باب نمونه میگویند: هنگامی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، شخصی در خواب دید که بر روی تمامی قبور چراغهایی گذاشته شده است. پرسید: این چراغها چیست، گفته شد: مگر نمیدانی که خداوند قبرها را به خاطر ورود احمد بن حنبل، نورانی کرده است.
سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل به نحوی است که یکی از مصادیق بارز غلو در اعتقادات میباشد. از باب نمونه: عبدالله بن حسین بن موسی میگوید: فردی از اهل حدیث را که از دنیا رفته بود، در خواب دیدم. پرسیدم خدا با تو چه کرد؟ پاسخ داد: خداوند مرا بخشید. پرسیدم چه چیزی باعث بخشیده شدن تو شد؟ جواب داد: محبت احمد بن حنبل.
احمد بن محمد کندی احمد بن حنبل را در خواب دیده و از وی پرسید: خداوند با تو چه کرد؟ احمد بن حنبل در جواب میگوید: خداوند مرا بخشید. خداوند از احمد میپرسد: آیا به خاطر من کتک خوردی؟ احمد در پاسخ میگوید: بله، ای پروردگار! خداوند میگوید: ای احمد! این صورت من است، به آن نگاه کن که به تو اجازه دادم به صورتم نگاه کنی.
عالمان اهل سنت میگویند هیچ حدیث صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد، و معترفند که جاهلان از راویان اهل سنت برای معاویه حدیث میساختند؛ احمد بن حنبل گفت: امیرالمؤمنین دشمنان زیادی دارد و هر چه دشمنانش خواستند در او عیبى بیابند، موفق نشدند. پس دور کسى جمع شدند که با او محاربه و جنگ کرده، او را در حیله و مکر بر علیه على تحریک نمودند.
صحیح بخاری در قسمت مناقب صحابه، به معاویه که رسیده، گفته باب ذکر معاویه؛ شارحان صحیح بخاری اینگونه شرح دادهاند که: علت عدول بخاری از بیان لفظ «منقبت» برای معاویه، اعتماد بر کلام استادش، ابن راهویه است که گفته هیچ فضیلت صحیحی در خصوص معاویه نقل نشده و نسائى و دیگران هم بر این عقیدهاند، بنابراین معاویه فضیلتی ندارد.
سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل به نحوی است که یکی از مصادیق بارز و روشن غلو در اعتقادات میباشد. از باب نمونه اسحاق مدائنی میگوید: در خواب دیدم که مردم در مکه جمع شدهاند؛ حجرالأسود شکافته شده و پرچمی از آن خارج شد. پرسیدم: این چیست؟ جواب دادند: این احمد بن حنبل است که با خدا بیعت کرده است.