مکاتب اهل سنت
ایرانیان مردمی با فرهنگ و قدمتی طولانی که با ظهور دین اسلام در حجاز متمایل به آن شدند؛ افرادی مانند سلمان به خاطر علاقه زیاد به پیامبر و اهل بیت او جزء یاران صمیمی و وفادار پیامبر گشت. لذا پس از وارد شدن به این دین از کسانی شد که پیامبر اکرم او را از اهل بیت خود به مردم معرفی کرد و از او و قومش تمجید و تعریف کرد.
ایرانیان از جمله افرادی بودند که بعد از فتح ایران توسط خلیفه دوم، به دین اسلام گرایش پیدا کردند و با جان و دل به آیین اسلام متمایل شدند، هر چند که در فتح کشورشان به آنها ظلم و ستم فراوان شد، اما با درایت امامان معصوم چنان در عقیده خود پا برجا ماندند که هیچ قومی مانند آنها نبود و پیامبر هم نسبت به آنها سخنان زیبایی را بیان داشتند.
اشاعره و معتزله و امامیه گروههایی هستند که در مسائل اعتقادی و کلامی یا با هم اختلاف دارند و یا در برخی از جاها با همدیگر هم عقیده هستند، در بین این سه گروه، اشاعره و معتزله در بسیاری از موارد نسبت به همدیگر اختلافات شدیدی دارند، و نسبت به دیدگاههای همدیگر با شدت برخورد کرده و همدیگر را تخطئه میکنند، از جمله در صفات خداوند.
از اختلافات شدید میان شیعه و اهل سنت، وجود خداوندی است که مذهب شیعه قائل به عدم جسمیت خداوند هستند، چرا که صریح آیه قرآن است که خداوند به حضرت موسی فرمود» ای موسی! تو هرگز مرا نخواهی دید؛ اما در مذهب اهل سنت قائل به جسمیت خداوند هستند، چرا که دلیل آنها وجود روایات جعلی است که در کتب معتبرشان وجود دارد.
عالمی منصف همچون ابنابیالحدید در وصف حضرت علی (ع) اینچنین بهحق و زیبا میگوید: «اگر سخن از جهاد و جنگ شود، علی، آقای مجاهدین و جنگجویان است و اگر صحبت از فقه و تفسیر گردد، علی رئیس فقهاء و مفسرین است و اگر از عدل و توحید سخن به میان آید، او امام اهل عدل و موحدین است و بر خدا کار مشکلی نیست که عالَمی را در یک نفر جمع کند.»
معمولاً تمام ادیان الهی بعد از رحلت پیامبرشان دچار تحریف و دگرگونی فراوانی شدند و دین اسلام هم از این مسئله مستثنی نبود، لذا بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برخی از صحابه اعمالی را انجام دادند که نو آوریهایی را به دین اضافه کردند که نه پیامبر راضی به آن بود و نه خداوند دستور به انجام آن داده بود.
در قضاوت کردن بین دو نفر، عدالت کاملاً باید رعایت شود، حتی در صدا زدن اسم و احترام گذاشتن. در قضاوتی که یک طرف آن امیرالمؤمنین بود، تفاوت کلام خلیفه دوم در هنگام صدا کردن ایشان و واکنش و ابراز ناراحتی حضرت علی (علیه السلام) در برابر عمل خلیفه دوم ناشی از روح عدالت خواهی امیرمونان علی (علیه السلام) است.
بنی امیه خاندانی که همیشه از دشمنان سر سخت شخص رسول خدا بودند، اینان از آزادشدگان فتح مکه بودند و تا زمانی که پیامبر زنده بود همیشه در انزوا بودند اما بعد از رحلت پیامبر و به دنبال فرصت هایی که به دست آوردند چنان ضربات سهمگین به دین اسلام زدند که تا به امروز اعمال وقیحانه و جنایات آنان در میان مذاهب اسلامی وجود دارد.
عالم سنی جناب ابنابیالحدید در وصف خطبه 109 حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: این کلام چه اندازه ارزش و روشنی دارد و تا چه اندازه زیبا و خوشمنظر و عظیمالقدر است و چگونه در دلها اثر میکند و خوف و خشیت در انسان به وجود میآورد، حتی بر زندیق ملحدی که مطلقاً قیامت را قبول ندارد خوانده شود، قوایش را سست و قلبش را ترسان میکند.
تاریخی تاریک اما رنگارنگ؛ گاهی افراط گاهی تفریط، گاهی دوست ضربه میزند گاهی دشمن. دشمن با انکار و کتمان فضایل و جعل حدیث و عوامفریبی، دوست هم با افراط و غلوّش باعث پنهان شدن حقایق میشود، پیامبر فرمود: یاعلی! اگر غلو غالیان نبود، درباره تو چیزی میگفتم که به احدی از مردم نمیگذشتی، مگر آنکه خاک قدمت را جهت تبرک بر میداشتند.
حدیث جعل میکنند تا از قافله ریاست و حکومت عقب نمانند؛ تا عوام فریبی کنند. به دروغ فضیلت تراشی میکنند و میگویند: «ابوبکر و عمر دو آقای پیران اهل بهشت هستند.» تا کسی عیبجویی نکند؛ اصلاً مگر با این همه فضیلت، عیبی هم دارند؟ راستی! مگر در بهشت افراد پیر وسالخورده وجود دارند؟ حداقل حدیثی جعل کنید که مخالف قرآن و سنت نباشد.
خداوند به پیامبر میفرماید به مردم بگو که برای آوردن رسالت اجر و مزد نمیخواهی مگر اینکه اهل بیت او را دوست داشته باشند، و در روایات هم آمده که اهل بیت او را آزار نرسانند و آنها را دوست داشته باشند اما میبینیم برخی از صحابه مانند بنی امیه، موجبات آزار و اذیت و سبّ و لعن اهل بیت را بهوجود آوردند که حاکی از خباثت ذاتی آنان است.
علیرغم اینکه اصحاب پیامبر بعد از رحلت پیامبر در مقابل غاصبین خلافت به کمک اهل بیت نیامدند و خلافت را از آنان دور شد و مسیر اسلام ناب را به بیراهه کشانده شد، ولی از آنجایی که حق همیشه آشکار است، دشمنان اهل بیت داعیه دار حکومت، خود اقرار به این موضوع میکردند و همدیگر را سرزنش مینمودند که حق با اهل بیت بود، نه خودشان.
روزی گروهی از یهودیان، خدمت پیامبر (ص) آمده و اسلام آوردند، سپس به حضرت عرض کردند، یا رسول الله! همهی پیامبران بعد از خود، کسی را به عنوان وصی و جانشین قرار میدهند. اکنون بفرمایید وصی و جانشین شما چه کسی است؟ در همین هنگام آیه نازل شد، که جانشین پیامبر کسی است که در نماز و در حالت رکوع زکات میدهد.