نظریه اشاعره در مورد خالق هستی
در تفکرات اشاعره که پیرو ابوالحسن اشعری هستند آمده که خداوند به صفاتی همچون علم و قدرت و... وصف میگردد، لذا بین متکلمان نسبت به این عقیده هیچ اختلافی نیست، چرا که از اوصاف کمالند و در قرآن نیز آمده است. بحث اصلی در چگونگی تحقق این صفات برای خدا است؛ آیا این اوصاف عین ذات الهی است یا زائد بر ذات الهی؟ اشعری نظریه زیادت بر ذات را معتقد است و بعدها شق دیگری را اضافه کرد که این اوصاف نه عین ذات و نه غیر ذات هستند، اگر چه در واقعیت خود، قائم به ذات هستند. چرا که خداوند به واسطه علم زاید بر ذات، عالم و به واسطه قدرت، قادر و به واسطه حیات، حیّ و به واسطه اراده، مرید است؛ این اوصاف ازلی و قائم به ذات خداوند میباشند. لذا گفته نمیشود که آنها عین ذاتند و نه غیر ذات.(ملل و نحل، ج1 ص95)
اشکال این است که هرگاه صفات ازلی دارای واقعیت بوده و واقعیت آنها را عین ذات ندانیم، سؤالی مطرح میشود که آیا صفات در هستی خود بینیاز از ذات هستند یا نیازمند به آن؟ که در صورت اول تعدد قدما لازم میآید و در صورت دوم چگونه امکان دارد که ذات فاقد صفات، موجد آن صفات باشد.
پینوشت:
الملل و النحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص95.
افزودن نظر جدید