اهل سنت میفهمند، اما عایشه نفهمید؟!
بعد از رحلت پیامبر باید جانشینی وجود داشته باشد تا امت پیامبر بدون سرپرست رها نشوند و این لطفی است از طرف خداوند نسبت به همهی مردم؛ از اینرو بر خداوند واجب است کسی را بر آنها بگمارد تا دین را با بیانش تکمیل و شبهات را با دلایل و براهینش بزداید و این امر در جریان غدیر خم در حضور حجاج بیت الله الحرام صورت گرفت و پیامبر امیرالمؤمنین را به جانشینی از طرف خداوند به مردم معرفی نمود. اما مخالفین این جریان را قبول ندارند و اعتقاد به اجماع امتی دارند که در سقیفه جمع شدند، در حالیکه اگر به کتب معتبرشان رجوع شود، اصحاب معروف پیامبر اذعان به تعیین خلیفه از طرف پیامبر دارند و به خلفای ناحق هم متذکر میشدند. از جمله عایشه به پسر خلیفهی دوم عبدالله بن عمر این چنین میگوید: «فرزندم سلام مرا به - پدرت- برسان و بگو امت محمد را بدون سرپرست نگذار، خلیفهای برای آنها تعیین کن و آنها را بعد از خود رها نکن و من بر آنها از فتنه میترسم...»(الامامه و السیایه، ج1 ص22) عجب است به اینکه اهل سنت معتقدند خلافت اجماعی است، اما عایشه خلافت را بهصورت انفرادی به پسر خلیفهی دوم متذکر عمر بن خطاب میشود. لذا معلوم میشود که عایشه نفهمید و درخواست بیجایی را عنوان کرد.
پینوشت:
«یا بنّی ابلغ سلامی و قل له، لاتدع امّه محمد بلاراع، استخلف علیهم و لاتدعهم بعدک هملاً، فانّی علیهم الفتنه...» الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ج1 ص22.
افزودن نظر جدید