افکار وهابیت
محمدعثمان قلندرزهی امام جمعه اهلسنت خاش، گرفتن جشن ولادت را نشأت گرفته از فرهنگ مسیحیت خواند و آن را خرافات و بدعت دانست؛ علمای اهلسنت پاسخ دادهاند که طبق آیات قرآن، سالگرد گرفتن بر عید، مورد قبول اسلام است و در بین شبهای سال، شب میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآله، برترین شب سال است و بعد از آن شب معراج و شب قدر قرار دارند.
برخلاف نظر عموم مسلمانان که تلقین میت را مجاز و مفید برای مرده میدانند، بزرگان معاصر وهابی این عمل را بدعت میدانند که در پاسخ به اشکال آنان میتوان گفت که گروهی از صحابه ازجمله ابوامامه و واثله و دیگر مسلمانان، به تلقین میت عمل کردند؛ مردم شام، مردم مدینه، خراسان و قرطبه، از صدر اسلام تاکنون بر این سنت پایبند بودند و طبق نقل ابنتیمیه، پیامبر صلیاللهعلیهوآله آن را انجام داده و به امتش دستور انجام آن را داده است.
برخلاف نظر عموم مسلمانان که تلقین میت را مجاز و مفید برای مرده میدانند، بزرگان معاصر وهابی، این عمل را به علت بیفایده بودن، ممنوع میدانند. در پاسخ به اشکال آنان باید گفت که این اشکال، ناشی از اعتقادشان به نشنیدن مردگان است، در حالی که اهلسنت مطابق احادیث صحیحشان معتقدند که مرده صدای کفش تشییعکنندگان را نیز میشنود. بنابراین، علمای اهل سنت شنیدن را منوط به روح میدانند نه جسم و لذا اصرار به فایده داشتن تلقین برای مرده دارند.
برخلاف نظر عموم مسلمانان که تلقین میت را مجاز و مفید برای مرده میدانند، بزرگان معاصر وهابی، این عمل را بدعت خوانده و حدیث نقل شده در این زمینه را جعلی میدانند. در پاسخ به اشکال آنان میتوان گفت که نمیتوان بدون دلیل، روایتی را ساختگی نامید. این حدیث طبق قاعدهای در علوم حدیث، صحیح و حتی متواتر دانسته میشود.
برخلاف نظر عموم مسلمانان که تلقین میت را مجاز و مفید برای مرده میدانند، بزرگان معاصر وهابی، این عمل را بدعت خوانده و حدیث نقل شده در این زمینه را جعلی میدانند؛ در پاسخ به اشکال آنان میتوان گفت که نمیتوان بدون دلیل روایتی را ساختگی نامید؛ این حدیث مورد تأیید علمایی مانند ابنحجر، ملاعلی قاری، ابنملقن است و سند آن را حسن و بدون مشکل میدانند؛ چنین حدیثی را نمیتوان جعلی خواند.
محمد عثمان، امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش در سخنرانی خود به بهانه تفسیر قرآن، اعتقاد وهابیت را توضیح داده و به عقاید شیعیان توهین کرده است؛ وی گفته که فقط باید حاجات از خدا خواسته شود و اگر کسی اولیاء خدا را بخواند و از آنان چیزی بخواهد، مشرک است و به بهشت نمیرود؛ در حالی که وی متوجه نیست که اگر کسى صفات سمع، علم، قدرت و ... را برای کسی که خداوند به او اجازه این تصرفات را داده، معتقد گردد، مشرک نیست.
در روایت صحیحی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که سه روز بعد از کشته شدن مشرکین در جنگ بدر و ریختن آنها داخل چاه، با آنان سخن گفت؛ کسی گفت که آنان نمیشنوند؛ حضرت فرمود: «شما شنواتر از آنان نیستید! همانطور که میشنوید، آنها هم میشنوند»؛ وهابیون مخالف شنیدن مردگان، این روایت را خارقالعاده و معجزه دانستهاند؛ در حالیکه این اتفاق در مقابل دشمنان نبود و دیگران نیز از آن عاجز نبودند.
ابنتیمیه با اینکه معتقد به حیات ارواح در عالم برزخ است و میپذیرد که پیامبران و صالحان در قبر زندهاند و قادرند برای زندهها دعا کنند، اما میگوید کسی حق ندارد از آنان طلب دعا کند، زیرا هیچ یک از سلف این کار را انجام ندادهاند؛ ولیکن باید گفت در منابع معتبر اهلسنت، موارد بسیاری از توسل سلف به قبر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یافت میشود که این استدلال ابنتیمیه را مخدوش میکند.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است. پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است و ما روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «گفتوشنود» را تأیید میکند و روایات به گونهای است که نشان از استثنائی بودن آن وقایع ندارد.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است؛ پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است؛ روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «شنیدار»، «ملاقات» یا «همصحبتی» را تأیید میکند؛ این اتفاقات برای افراد معمولی هم رخ داده و نشان میدهد که این ارتباط، استثنائی نیست.
ابنکثیر، از علما و مفسرین مورد تأیید وهابیت، نسبت به حیات برزخی و ارتباط بین ارواح در عالم برزخ و این دنیا، بر خلاف نظر اکثر وهابیت معتقد است: مطابق روایات متواتر و صحیح، ارتباط بین عالم برزخ و ارواح آن عالم با عالم دنیا و زندهها برقرار است؛ گرچه افراد این دنیا چنین چیزی را متوجه نمیشوند؛ به مردگان در قبرستان سلام میدهند و متوجه جواب دادن آنان نمیگردند.
ابنقیم که از شاگردان و همفکران اصلی ابنتیمیه محسوب میشود، درباره مردگان معتقد است: در عالم برزخ، حیات وجود دارد؛ بین دنیا و برزخ ارتباط وجود دارد؛ زیارت و سلام بر مردگان به این معنی است که او دارای شعور بوده وگرنه زیارت محسوب نشده و سلام بر او لغو میگردد؛ اگر به آنها سلام شود، آنان جواب میدهند، اگرچه سلام کننده نشنود؛ ارواح متنعم در برزخ آزادند و میتوانند به همه جا سفر کنند. بین اندیشه او و وهابیت، تفاوت فاحشی دیده میشود.
ابنتیمیه، تئوریسین وهابیت درباره مردگان معتقد است: در عالم برزخ، حیات وجود دارد؛ بین دنیا و برزخ ارتباط وجود دارد؛ میتوان آنها را مورد خطاب قرار داد و اگر به آنها سلام شود، آنان جواب میدهند؛ البته ابنتیمیه شنیدن مردگان را شبیه زندهها و شنیدن با گوش نمیداند، بلکه درک کردن و فهمیدن اتفاقی که میافتد را توسط مردگان میپذیرد و میگوید شاید همیشه این درک کردن، صورت نپذیرد.
سید مصطفی طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون است که بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.