افکار وهابیت
تبرک به قبور اولیاء الهی، امری ثابت شده بین مسلمانان است که نمیتوان منکر آن شد؛ چون همه مذاهب اسلامی این مساله را پذیرفتهاند و به جواز آن اقرار دارند؛ در این بین، وهابیت که گروهی افراطی و مخالف اسلام ناب است، با این مساله مخالفت دارد و در صدد تلقین این فکر باطل در جامعه و همراه کردن مذاهب اسلامی با خود هستند.
وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری با اهل سنت مخالفت میکنند این است که وهابیت تکفیری میگویند خداوند متعال در بالای عرش و در آسمان است، ولی اهل سنت اعتقاد دارند خداوند متعال بدون جهت و مکان است و لازمه اینکه خداوند در آسمان و بالای عرش باشد این است که خداوند جسم باشد و محتاج به عرش باشد.
وهابیت تکفییری بدعتی را در دین ایجاد کردند و میگویند مشرکین در ربوبیت موحد بودند، در حالیکه آیات زیادی تصریح دارد که مشرکین در ربوبیت مشرک بودند؛ از طرف دیگر آنها میگویند توحید اسماء و صفات داخل در توحید ربوبی است و مشرکین دارای توحید اسماء و صفات نبودند؛ لذا این تناقضی است که آنها دچار شدند.
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن میکنند، در حالیکه خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله میآورد وتبعیت از من دون الله را شرک میداند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین میداند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.
یکی از بدعتهایی که وهابیت تکفیری ایجاد کرده است و خلاف آیات و روایات انجام دادند این است که آنها مشرکین را در شرک ربوبی تطهیر کردند و قائل هستند مشرکین در ربوبیت موحد هستند، ولی در عبودیت مشرک بودند، در حالیکه توحید ربوبی و الوهی (عبادی) جدای هم نیست.
ذبح و قربانی مثل سجده، جزء اعمالی است که ذاتاً عبادت شمرده نمیشود، بلکه نیت الوهیت و ربوبیت در عبادی بودن این دسته از اعمال دخیل است؛ لذا ذبح حیوان برای تعظیم کعبه و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مهمان یا ولیمه ازدواج و ... جایز و بلکه سنت است؛ چون روایات متعددی در این رابطه داریم، بر خلاف وهابیت تکفیری که این ذبح را شرک میدانند.
ابراهیم الجبهان وهابی با دروغگویی و افترا بستن به مذهب شیعه و با نشان دادن بغض و کینهی خود نسبت به امام حسین (علیهالسلام)، ادعا میکند شیخ طوسی با ذکر حدیثی در کتاب مصباح المتهجد خود، قبولی نماز را به شرط سجده بر تربت سیدالشهداء میداند؛ در حالیکه روایت را تحریف کرده و مقداری به آن افزوده است.
وهابیون تکفیری اموری همچون سفر برای زیارت قبور، تبرک به آثار صالحین، دعا نزد قبر، قرائت قرآن، مجلس ختم و ... را بدعت میدانند و کسیکه چنین کاری را بکند، لقب قبوری به او میدهند؛ اما با مراجعه به تاریخ مرگ ابن تیمیه و نحوه غسل و دفنش که شاگردان او نقل کردند مشخص میگردد مردم، بسیاری از همین کارها را در حق ابن تیمیه انجام دادند.
فرزندان نامشروع وهابیت، همان کسانیکه با نام اسلام و دولت اسلامی، اما به کام صهیونیسم جهانی، باعث بدنامی مسلمانان شدند و قتل و غارت و ویرانی، سوغاتی حضورشان در عراق و شام بود، فقط به دست مردانی از جنس اصحاب سیدالشهداء (علیهالسلام) باید از میان برداشته میشدند. مردانی که هرچند از عاشورای سال 61 هجری فاصله داشتند، اما از نهضت حسینی آموختند که هرگز زیر بار ذلت نروند و با خون خود، خدا را یاری کنند.
کیانی، کارشناس وهابی مسلک شبکه کلمه مدعی شده که ابن ملجم و یزید را نمیتوان کافر تلقی کرد! حال آنکه ادله و قرائن متعددی بر کفر آن دو ملعون دلالت میکند؛ طبق روایات موجود، دشنام دهندگان به امیرالمومنین کافر شمرده شدهاند، بنابراین به طریق اولی قاتلین ایشان و فرزندان مطهرش نیز در زمره کفار به حساب خواهند آمد.
ادله متعددی همچون آیه 64 سوره نساء، بر مشروعیت طلب استغفار و شفاعت از اولیاء الهی دلالت میکند؛ از همینرو مسلمان از صدر اسلام تاکنون، از اشخاص صالح، میخواستند که برایشان نزد خداوند متعال، شفاعت و استغفار کنند. بنابراین ادعای برخی از وهابیون معاصر مبنی بر عدم منفعت استغفار صالحین در حق دیگران، ادعایی باطل است.
از منظر شیخ جعفر کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه)، ساخت قبه بر روی قبور اشخاص صالح و همچنین تعمیر مقابر ایشان، بدین جهت که از مصادیق تعظیم در برابر آن بزرگواران به حساب میآید و همچنین فواید ملموسی نیز به همراه دارد، امری مشروع، بلکه شایسته محسوب میشود.
برخلاف وهابیون که تبرکجویی به قبور اولیاء الهی را ممنوع اعلام کردهاند، مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) ادله متعددی را در کتاب «منهج الرشاد لمن اراد السداد» بیان میکند که بهواسطه تمسک به آن ادله، میتوان مشروعیت تبرک جستن به قبور اشخاص صالح را اثبات کرد.