نظر ابن‌‌کثیر درباره حیات برزخی

  • 1403/05/11 - 09:49

ابن‌کثیر، از علما و مفسرین مورد تأیید وهابیت، نسبت به حیات برزخی و ارتباط بین ارواح در عالم برزخ و این دنیا، بر خلاف نظر اکثر وهابیت معتقد است: مطابق روایات متواتر و صحیح، ارتباط بین عالم برزخ و ارواح آن عالم با عالم دنیا و زنده‌ها برقرار است؛ گرچه افراد این دنیا چنین چیزی را متوجه نمی‌شوند؛ به مردگان در قبرستان سلام می‌دهند و متوجه جواب دادن آنان نمی‌گردند.

برزخ

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن‌کثیر در سال ۷۰۱ قمری در «مجیدل القریه» از توابع شهر «بصری» در منطقه سهل حوران (درعای فعلی) در جنوب دمشق به دنیا آمد و در همان سال به دمشق منتقل شد؛ او پس از چند سال که از تحصیلش گذشت، در درس ابن‌تیمیه حاضر شد و ارادت فراوانی به او پیدا کرد و از نزدیکان او شد؛ وابستگی فکری ابن‌کثیر به ابن‌تیمیه به گونه‌ای بود که حتی به واسطه حمایت و پشتیبانی از نظرات ابن‌تیمیه، از سوی حکام و علمای زمانش، به سختی و محنت گرفتار آمد. او ۴۶ سال پس از ابن‌تیمیه درگذشت و در کنار او دفن گردید.

وی در موضوعات مختلف اسلامی، آثاری تألیف کرده است و به نحو قابل توجهی در آثار علمی و تفسیری خود، از آثار ابن‌تیمیه متأثر گردید؛ برای نمونه، مقدمه تفسیر ابن‌کثیر، شباهت فراوانی به رساله «مقدمة فی اصول التفسیر» ابن‌تیمیه دارد؛ شاید به همین جهت باشد که درباره حیات برزخی و ارتباط بین ارواح در برزخ و دنیا، نظراتش مشابه ابن‌تیمیه گردیده و با وهابیت متفاوت است.

ابن‌کثیر از مفسران مورد تأیید وهابیان است و آنها به نظرات او همانند ابن‌تیمیه، بسیار اهمیت می‌دهند؛ اما مشاهده می‌شود که ابن‌کثیر بر خلاف ادعای وهابی‌ها آیه «وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»؛[1] «و اما تو آن کسی را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته، هرگز شنوا نتوانی کرد» را در ارتباط با کفار معنا کرده است؛ وی می‌نویسد: «ای پیامبر! همان طور که اموات کافر بعد از مرگشان و رفتن به قبر نفعی از هدایت نمی‌برند، این مشرکان را هم که شقی شده‌اند، نمی‌توانی هدایت کنی».[2]

وهابیت معتقدند توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اولیاء خداوند، اگر زنده باشند، اشکال ندارد؛ ولی اگر از دنیا رفته باشند، شرک است؛ چون خداوند در آیه ۲۲ سوره فاطر، خطاب به حضرت فرموده است: «تو نمی‏‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌‏اند برسانی!» و وقتی مردگان هیچ اثری ندارند و نمی‌شنوند و پیامبر هم نمی‌تواند به آنان چیزی بشنواند، تقاضا و توسل به آنان شرک و حرام است.

در توضیح آیه و در پاسخ به وهابی‌ها گفته شده است که آیه شریفه قرآن، در مقام مقایسه بین مؤمنین و کفار است و مؤمنین را به زندگان و کفار را به مردگان تشبیه می‎‌‌‌‎کند و همان طور که به حسب ظاهر، مردگان حرف ما را نمی‌شنوند و ما نمی‌توانیم با آنان گفتگو کنیم و گفتگوی ما، آنان را بر نمی‌انگیزاند، حرف هدایت خداوندی نیز در گوش کفار (که مردگان واقعی هستند) فرو نمی‌رود و تو هم که پیامبر خدا هستی، نمی‌توانی آنان (کفار) را هدایت کنی و این یک تمثیل است و در مقام بیان این مطلب نیست که مردگان می‌شنوند یا نمی‌شنوند.

ابن‌تیمیه در تفسیر چنین آیاتی، نتیجه گرفته است: «نصوص صحیح روشن می‌کند که مرده می‌تواند سخن زندگان را بشنود، ... خداوند در قرآن، کافر را به مرده تشبیه کرده، زیرا مرده نمی‌تواند به کسی که او را به کاری می‌خواند، پاسخ دهد. همچنین کافر مانند حیوانات است که صدا را می‌شنوند، اما متوجه معنا نمی‌شوند؛ مرده هرچند سخن را می‌شنود و متوجه معنا می‌شود، اما قدرت پذیرش و اطاعت ندارد؛ کافر نیز سخن را می‌شنود، معنا را می‌فهمد، اما به امر و نهی عمل نمی‌کند».[3]

ابن‌کثیر نیز مدعی است که روایات متواتر داریم که مردگان، زائران قبر خود را می‌شناسند و با دیدن آنها خوشحال می‌شوند: «و به درستی که روایت متواتر از صحابه وجود دارد که مرده زائر قبرش را می‌شناسد و خوشحال می‌شود؛ ابن ابی الدنیا در کتاب «قبور» از عایشه روایت کرده که گفت: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: هر کس که به زیارت قبر برادر مؤمنش برود و در کنار قبرش بنشیند، با او انس می‌گیرد و از درون قبر جوابش را می‌دهد تا اینکه از کنار قبر برود و ابوهریره از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند که فرمود: هر گاه که شخصی به قبر کسی گذر کند که او را می‌شناسد و سلام کند، جواب سلامش را می‌دهد».[4]

بنابراین ابن‌کثیر سلفی نیز در مسئله حیات برزخی و ارتباط ارواح مردگان با این دنیا و زنده‌ها، نظری بر خلاف اکثر وهابیان معاصر دارد و معتقد است مطابق روایات متواتر و صحیح، ارتباط بین عالم برزخ و ارواح آن عالم با عالم دنیا و زنده‌ها برقرار است، گرچه افراد این دنیا چنین چیزی را متوجه نمی‌شوند و هرگاه به مردگان در قبرستان سلام می‌دهند، متوجه جواب دادن آنان نمی‌گردند.

پی‌نوشت:
[1]. سوره فاطر، آیه ۲۲.
[2]. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی، ج۶، ص۵۴۳.
[3]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ص۳۶۴.
[4]. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی، ج۶، ص۳۲۵.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.