حیات برزخی در نگاه محمد بن عبدالوهاب
خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء خدا انکار میکند و در این باره میگوید: «این امر درباره دنیا و آخرت جایز است که تو نزد مرد صالحی که همنشین تو است و کلام تو را میشنود، بیایی و بگویی برای من دعا کن؛ همانگونه که اصحاب رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) از آن حضرت در حال حیاتش درخواست دعا میکردند، اما بعد از مرگش، هرگز چنین درخواستی نمیکردند، بلکه گذشتگان بر کسیکه خواندن خدا را نزد قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قصد میکرد، انکار میکردند، تا چه رسد به اینکه خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را بخوانند. در پاسخ باید گفت که روایاتی در منابع اهلسنت وجود دارد که همگی آنها بر حیات در عالم برزخ برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء خدا دلالت میکند.
متن مقاله
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب، پیشوای وهابیت، با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. برای این منظور، کافی است تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم؛ از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب، حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء خدا انکار میکند و میگوید: «این امر درباره دنیا و آخرت جایز است که تو نزد مرد صالحی که همنشین تو است و کلام تو را میشنود، بیایی و بگویی برای من دعا کن؛ همانگونه که اصحاب رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) از آن حضرت در حال حیاتش درخواست دعا میکردند، اما بعد از مرگش، هرگز چنین درخواستی نمیکردند، بلکه گذشتگان بر کسیکه خواندن خدا را نزد قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قصد میکرد، انکار میکردند تا چه رسد به اینکه خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را بخوانند. همچنین میگوید: «توسل به مردگان خطاب به معدوم است و از نظر عقل، کار زشتی است، زیرا مرده قدرت بر اجابت تقاضای زندگان را ندارد، و در جای دیگر میگوید: انواع عبادتهایی که خداوند به آنها امر کرده است؛ از قبیل اسلام، ایمان، احسان، دعا و...، تمام اینها خاص خدا است.»[1]
در پاسخ باید گفت که روایاتی در منابع اهلسنت وجود دارد که همگی آنها بر حیات در عالم برزخ برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء خدا دلالت دارد که در این مقاله از باب نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم: ابن حیان از طریق اسماعیل بن عبدالرحمن اسدی از پدرش ابوهریره نقل کرده که پیغمبر فرمودند: «همانا وقتی که مردم از دفن مرده برمیگردند، آن مرده صدای کفش آنها را میشنود.»[2]
- بخاری در صحیحش، باب «المیت یسمع خفق النعال» از انس به نقل از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آورده است که: «هنگامیکه بنده را در قبر میگذارند و دوستان و یارانش پشت میکنند و میروند، او صدای پای آنها را که میروند میشنود. در این هنگام دو فرشته نزد او آمده و او را به جای خویش مینشانند.»[3]
- بخاری در صحیحش نقل میکند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «زمانی که جنازه [در تابوت] گذارده میشود و مردان آن را بر دوش حمل میکنند، اگر صالح باشد، میگوید: مرا ببرید، مرا ببرید. و اگر غیر صالح باشد میگوید: وای بر جنازه، کجا میبرند آن را!»[4]
- بعد از جنگ بدر، کشتههای مشرکان را در چاه انداختند و بعد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بالای چاه ایستاده و خطاب به آنها فرمودند: «همانا شما همسایگان بدی برای رسول خدا بودید؛ او را از منزلش بیرون ساخته و از خود طرد کردید، سپس بر ضّد او اجتماع و با او محاربه کردید. من آنچه را که پروردگارم وعده داده بود، حق یافتم. عمر به پیامبر عرض کرد: ای رسول خدا آیا با اجسادی که روح ندارند، سخن میگویی؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: قسم به کسیکه جانم در دست اوست، تو از آنها شنواتر نیستی!»[5]
- پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با کشتههای مشرکین قریش در جنگ بدر سخن گفت و تک تک آنها را به اسم صدا زد؛ یکی از یاران رسول خدا عرض کرد: آیا با مردگان سخن میگویید؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: شماها از آنها شنواتر نیستید!»[6]
- رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در زیارت اهل قبور اموات را صدا زد و فرمود: «سلام بر شما ای اهل قبور! خداوند ما و شما را بیامرزد؛ شما پیش از ما رفتید و ما به دنبال شما میآییم.»[7]
پینوشت:
[1]. «و هذا جائز فی الدنیا و الآخرة، و ذلک أن تأتی عند رجل صالح حی یجالسک و یسمع کلامک فتقول له: ادع الله لی کما کان أصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یسألونه ذلک فی حیاته، و أما بعد موته، فحاشا و کلا أنهم سألوه ذلک عند قبره، فکیف دعائه بنفسه.» کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، انتشارات دار القلم، بیروت، ص 50.
[2]. «إنّ المیت لیسمع خفق نعالهم إذا ولوا مدبرین.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، حدیث 1338.
[3]. «العبد اذا وضع فی قبره و تولی و ذهب اصحابه حتی انه لیسمع قرع نعالهم اتاه ملکان فاقعداه.» همان.
[4]. «اذا وضعت الجنازة فاحتملها الرجال علی اعناقهم فان کانت صالحة قالت قدمونی قدمونی و ان کانت غیر صالحة قالت یا ویلها این یذهبون بها.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 2، ص 103.
[5]. المغازی، محمد بن عمر واقدی، باب هشتم، باب قتل أبی جهل.
[6]. «السلام علیک یا اهل القبور، یغفرالله لنا و لکم، انتم سلفنا و نحن بالاثر.» صلاة المؤمن، القحطانی، ص 139، حدیث 153.
[7]. صحیح بخاری، محمد اسماعیل بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 5، باب قتل ابوجهل.
افزودن نظر جدید