گنابادیه
دراویش گنابادی ازجمله فرقههایی هستند که قائل به صلح کل هستند و همیشه ادعا میکنند که به تمام افکار و عقاید ادیان دیگر هم احترام میگذراند. دراویش گنابادی در فضای مجازی نیز همواره از محبت و احترام به افکار و عقاید یکدیگر میگویند ولی بعد از مرگ نورعلی تابنده پرده از چهره حقیقی آنها برداشته شد. طرفداران جذبی با فحاشی، مخالفین جناب جذبی را مورد شماتت و انتقاد قرار دادند.
دراویش گنابادی از تعبیرات مختلفی مانند هادی، انسان کامل، ولی خدا یا خلیفة الله برای معرفی قطب خویش استفاده می کنند. اما برخی از دراویش این فرقه بلاهت را به حدی رساندهاند که شهادت به الوهیت و یکتایی قطب پیشین خود مجذوب علیشاه میدهند. اگر بزرگان صوفیه تعریف صحیحی از جایگاه خود میداشتند و حدومرز خود را نسبت به شأن و جایگاه انبیاء و اهلبیت (علیهم السلام) مشخص میکردند، بدون شک مریدان این فرقه دچار این انحرافات و غلوگوییهای کفرآمیز و شرک آلود نمیشدند.
شرکت در انتخابات ازجمله مواردی است که دارویش گنابادی همواره در آن تصمیمات جدیدی میگیرند. از طرفی سلطان حسین تابنده ادعای عدم ورود به انتخابات را دارد و از طرفی دیگر نورعلی تابنده علی رغم شعار عدم ورود به انتخابات، در اازای دریافت مبلغی حاضر میشود در انتخابات شرکت کند و از کروبی حمایت کند. اما امروز محمد اسماعیل صلاحی قطب خود خوانده و متکبر این فرقه شرکت در انتخابات را کمک به ظلم خوانده است!!!
محمد اسماعیل صلاحی درویش جاه طلب و متکبر، همراه و هم سو با دشمنان ایران در صفحه مجازی خود تمام پیروان فرقه صوفیه گنابادی را از شرکت انتخابات باز داشت و با گستاخی تمام اعلام کرد که این انتخابات نه مشروعیت شرعی دارد و نه مشروعیت قانونی. دراویش این فرقه گویا فراموش کردند چطور در سال 88 و 92 از کاندیدای جریان اصلاحات اعلام حمایت کردند!
برخی از اقطاب همچون صالح علیشاه و رضا علیشاه پیروان خود را از ورود به سیاست نهی میکردند و از عدم ورود به انتخابات میگفتند ولی نورعلی تابنده خلاف رفتار و اعتقاد اقطاب سلف خود در این مسئله عمل میکرد. اگرچه او نیز از عدم دخالت در سیاست سخن میگفت ولی از سال 88 دخالت رسمی در انتخابات داشت و در توجیه این عمل خود، انتخابات را ورای سیاست میدانست.
ملاعلی گنابادی بعد از به قطبیت رسیدن در راه انتقام گرفتن از قاتل پدر خود دست به کشتار زیادی زد و به گفته آیتالله مدنی قریب به چهل نفر را کشت و اموال زیادی را غصب کرد، که منجر به قیام مردم گناباد برعلیه او شد. نورعلیشاه ثانی هرکسی را که گمان میکرد در قتل پدرش دست داشته را به هر نحوی به قتل میرسانید. به دست نورعلیشاه پسرعمه ایشان را به قتل رساندند و بدن او را قطعه قطعه کردند.
متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، لذا ادعا میکنند که امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است را به علما و فقها میسپارند و در آن هیچ دخالتی ندارند. اما موارد کثیری از دخالت در شریعت توسط اقطاب صوفیه خلاف این ادعا را ثابت میکند. دخالت در انتخاب مرجع تقلید، فتوا در وضو، پرداخت زکات فطره به قطب، بدعت غسل اسلام و عشریه و ... از موارد دخالت در شریعت است.
در این روزها که بحث مذاکرات برجام نقل محفل تمام رسانهها است و فضای مجازی هرلحظه خبرهای ضدونقیضی از آن منتشر میکنند هیچکس نگران محتوای این مذاکره نیست ولی دراویش گنابادی همراه و هم سو با رسانههای ضدانقلاب و شبکههای فارسیزبان وابسته به دولت انگلیس و نظام پادشاهی عربستان، از نخستین روزهای مطرحشدن خبر توافقنامه ایران و چین، خط ثابتی را در تخریب آن شکل دادند و این توافق را مخالف منافع ملی دانستند.
فساد اخلاقی نورعلیشاه ثانی تنها یکی از مفاسد او است. به قدری فساد او شایع بوده است که حتی مریدان و مشایخ این فرقه با قطبیت نورعلیشاه و جانشین شدن او مخالف بودند. ظلم و فساد اخلاقی و شهوت رانیهای نورعلیشاه ثانی در نهایت منجر به قیام مردم برعلیه او و در نهایت اخراج و قتل او شد.
شرمان بهشتی همسر مصطفی آزمایش طوری نظر خود را درباره قطب این فرقه بیان میکند که گویا جانشین شدن جذبی از سوی نورعلی تابنده از سر ناچاری بوده و اگرچه جذبی از سوی نورعلی تابنده برای جانشینی معرفی شده است ولی به نظر من نماینده الهی شخص دیگر است. بنابراین ایشان و دراویش همراه با او در این مسئله، یا باید دست از درویشی بکشند یا باید از قطب دیگری رونمایی کرده و با ایشان بیعت کنند.
مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی اولین نفری بود که عَلَم مخالفت و عدم بیعت با سید علیرضا جذبی را بلند کرد. مصطفی آزمایشی که شیخی سیاست زده و سیاسیکار است و اقطابی سیاست زده همچون سلطان حسین تابنده و علی تابنده و همچنین قطبی فوقالعاده سیاسی همچون نورعلی تابنده داشته است، نمیتواند بپذیرد که مرید قطبی شود که در مسئله سیاست خنثی است و میلی به سیاست ندارد.
یکی از روشهای جذب مردم در فرقه صوفیه گنابادی، بالا بردن مقام و جایگاه بزرگان صوفیه است. دراویش گنابادی، بزرگان خود و حالات و رفتار آنها را با حضرات معصومین (علیهم السلام) مقایسه کرده و ایشان را همشأن و رتبه حضرات معصومین (علیهم السلام) میدانند. صلاحی حالات محبوب علیشاه را همانند حالات امام حسین (ع) میداند و در تشبیهی دیگر حالات نورعلی تابنده را همانند حالات پیامبر اکرم (ص) دانسته و خود را علی زمان معرفی میکند.
شرمان بهشتی علل مختلفی را برای عدم بیعت با سید علیرضا جذبی مطرح می کند ولی اولین علتی که شرمان بهشتی برای عدم بیعت با جذبی مطرح میکند این است که از جذبی اثر صحیحی را درک نکرده است. مسئله اینجاست که چطور ممکن است که عدهای از دراویش اثر صحیح را از جذبی دریافت کرده باشند ولی عدهای دیگر این اثر را دریافت نکرده باشند؟
صلاحی در سخنرانی خود به چندین مورد از اتفاقات تاریخی پرداخته و آنها را ازجمله اشتباهات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) دانسته و میگوید: «همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) در طول دوران خود دچار اشتباهاتی شدند، اقطاب هم اشتباه میکنند. چنانکه مجذوب علیشاه نیز با انتصاباتی که داشتند و محجوبی و جذبی را منصوب به شیخیت کردند، اشتباه کردند».