معاویه

اصحاب پیامبر اسلام یا دارای فضائل نیکو و پسندیده بودند و بعضا فضیلت اختصاصی داشتند که در قرآن به آن اشاره شده و پیامبر اکرم هم آن را بیان میداشت و یا دارای رذائل اخلاقی و منافقانه بودند که باز در قرآن خداوند برای پیامبرش آن را بیان میکرد و پیامبر اکرم هم با واسطه و یا بدون واسطه در مقابلشان موضع میگرفت که بعضاً برخی نادم و پشیمان بودند و برخی هیچ گاه توبه نکردند

خاندان بنی امیه و از جمله معاویه بعد از فتح مکه توسط مسلمانان، در ظاهر اسلام اختیار کردند اما هیچ گاه اسلام آنان قلبی نبود بلکه سراسر وجودشان کینه و حقد نسبت به پیامبر و دین اسلام بود و در هر فرصتی سعی میکردند تا ضربه بزنند اما با وجود پیامبر این امر میسر نشد تا اینکه پیامبر رحلت کرد و بعد از آن بود که راه برای تاخت و تاز این شجره ملعونه از نظر قرآن باز شد

زندگی معاویه از خاندان بنی امیه که خداوند آنها را شجره ملعونه معرفی کرده است سراسر ظلم و ستم و دنائت و پستی و خباثت همراه با نفاق و کینه نسبت به دین اسلام است و اینان بالاجبار مسلمان شدند و با اختیار از دین اسلام خارج شدند و زمانی که بر گردهی خلافت به ناحق نشستند چنان با دین پیامبر بازی کردند و احکام الهی را وارونه جلوه دادند که گویی برای تفریح چند صباحی آمدند

از زمان فتح مکه توسط مسلمانان خاندان بنی امیه در ظاهر اسلام آوردند اما قلباً و باطناً اسلام نیاوردند و همیشه کارشکنی میکردند منتها چون قدرت در برابر پیامبر نداشتند همیشه در انزوا و سکوت بودند تا اینکه پیامبر رحلت کرد و خلفای غاصب ایشان را بر گرده مسلمین به عنوان والی و حاکم قرار دادند و اینان کردند آنچه را که باید با دین اسلام میکردند و آن را ار مسیر اصلی خود منحرف ساختند

دین مبین اسلام برخی از اعمال ناپسند مثل زنا را حرام میداند و این یکی از ضروریات مهم این دین است. و این عمل شنیه را آنقدر زشت میداند که در جای جای قرآن و روایات پیامبر اسلام شدیداً از آن نهی شده است و در احکام فقهی اگر از این راه فرزندی به دنیا بیاید قطعاً ولد الزنا خواهد بود و هیچ خیری این فرزند نخواهد دید چرا که پدر او نامعلوم و مادرش هم فاحشهای بیش نخواهد بود

در کتب علمای اهل سنت در مورد فضائل صحابه چه آنهایی که خوب بودند و چه آنهایی که اعمال و کردار بد داشتند فضائلی را برایشان ذکر کردهاند که برخی شایسته آن بودند و گروهی دیگر خیر. و از طرف دیگر برخی از علمای اهل سنت که عالم به علوم حدیث شناسی هستند با نقد و بررسی احادیث را واکاوی کرده و به صحت و سقم آن نظر دادهاند از جمله احادیث وارده در کتب ایشان احادیث فضائل معاویه است

مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان، معتقدند باید سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آنها عمل میکند، کنار گذاشته شود. این تفکر از زمان بنیامیه شروع شد و توسط بنیانگذاران فکر و مروجان وهابیت تثبیت شد.

معاویه بر بالای منبر از خود باد در میکند و با پرویی کامل در صدد توجیه آن بر میآید.

بسیاری از علمای اهل سنت در کتب خود یادآور شدند که معاویه دارای هیچ فضیلتی نبوده است که از جمله ایشان میتوان به ابن تیمیه، شوکانی و العینی (شارح کتاب بخاری) اشاره کرد.

شارح کتاب بخاری بنام العینی در نقش یک منتقد در باره «باب فضائل» از کتاب بخاری وقتی به نام معاویه میرسد، مینویسد: در این باب از کتاب بخاری سخن در باره معاویه است در حالی که هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد.

پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از آنکه معاویه را به حضور خواند و او او بر سر سفره غذا بدون توجه به امر پیامبر (ص) توجه نکرد وی را مورد نفرین قرار داد و فرمود: خداوند هیچگاه شکم او را سیر نگرداند.

شیعیان به اتهام غلو در حق امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) از زیارت مرقد شریف حضرت علی (علیه السّلام) محروم میشوند. قبر شریف امام حسین (علیه السّلام) نیز به همین بهانه تخریب میشود. این در حالی است که علمای اهلسنت با غلو و جعل احادیث در حق معاویه چهره وی را موجه جلوه دادهاند.

سیاست اصلی بنیامیه و در رأس آنان معاویه، محو و نابودی اسلام محمدی از جامعه اسلامی و دفن نام و آثار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. که متاسفانه همین تفکر امویان در اسلام ستیزی و دشمنی با پیامبر (صلی الله علهی و آله و سلم)، در آثار و عملکرد ابنتیمیه حرّانی و محمد بن عبدالوهاب کاملا مشهود است.

اگر کمی ژرف اندیشانه بیاندیشیم، متوجه خواهیم شد که علاوه بر دو مکتب صحابه و اهل بیت، مکتب سومی به نام مکتب اموی نیز وجود دارد که در طول تاریخ سعی کرده افکار انحرافیش را از طریق مکتب صحابه به گوش جهانیان برساند. معاویه سردمدار و پایه ریز مکتب فکری اموی است. وی بر خلاف مکتب صحابه، با حضرت علی و خاندانش دشمنی عمیقی دارد.