معاویه نماز را در سفر تمام میخواند
بنیامیه این خاندان شجرهی ملعونه در قرآن نه تنها از دین اسلام هیچ بهره و نصیبی نبردند، بلکه با احکام و شعائر دین اسلام بازی کردند و چنان به خود جرأت دادند که به راحتی حاضر شدند سنت الهی را تغییر دهند از جملهی آن سنت نماز بود که در سفر و حضر با هم فرق داشته و از ارکان مهم دین اسلام بشمار میرود. اما اینان به خاطر هوی و هوس و دل خوشی برخی دیگر، حاضر شدند بدعتی را در نماز قرار دهند که خودشان معتقد به اصل آن بودند و از پیامبر اکرم هم دیده بودند که چگونه انجام میداد و عمل میکرد، اما از آن عدول کردند و بدعتهای خویشاوندی را زنده و سنت پیامبر را از بین بردند.
مثلاً احمد بن حنبل با سند صحیح از عباد بن عبدالله بن زبیر نقل کردهاند که: «هنگامی که معاویه برای انجام حج نزد ما آمد با او وارد مکه شدیم نماز ظهر را با او دو رکعتی خواندیم بعد به دارالندوه رفت. او میگوید: در آن زمان عثمان نماز را تمام خواند، وی هر وقت به مکه میآمد نمازهای ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعتی میخواند و هنگامی که به سوی عرفات و منی میرفت شکسته میخواند، و پس از اتمام اعمال حج که در منی اقامت میگزید تا هنگام خروج از مکه تمام میخواند. وقتی معاویه نماز ظهر را دو رکعتی خواند و به دارالندوه رفت، مروان بن حکم و عمرو بن عثمان بر او اعتراض کردند که هیچ کس به زشتتر از آنچه به پسر عمویت- عثمان- ایراد گرفتی ایراد وارد نکرد، معاویه گفت مگر چه کردهام؟ گفتند مگر نمیدانی که او در مکه نماز را تمام میخواند. معاویه گفت: وای بر شما آیا غیر از این باید میکردم؟ خودم با رسول خدا و ابوبکر و عمر بن خطاب نماز را دو رکعتی خواندم. گفتند همانا پسر عمویت عثمان آن را تمام میخواند، ومخالت تو با او برایش عیب است. از آن پس معاویه نماز عصر را با ما چهار رکعتی میخواند.[1]
و عجب است از معاویه با آن همه هوش و ذکاوتی که داشت و معمولاً ظاهر اعمال و رفتار خود را در بین مردم حفظ میکرد و هم پیامبر و هم صحابه آن حضرت را دیده بود، آن وقت چگونه راضی میشود برای دلخوشی برخی از صحابه که مشکل اساسی با پیامبر و دین داشتند این گونه عمل کند، هر چند که به گفتهی بزرگان اهل سنت در کتب خودشان معاویه به بی دینی و لامذهبی معروف و شهره بود اما در هر حال او همیشه جانب احتیاط را نسبت به دین در مقابل مردم خصوصاً صحابه و دیگران رعایت میکرد و قطعاً این عبدالله بن عمر را هم شنیده بود که گفت: «الصلاهّ فی السفر رکعتان من خالف السنّه فقد کفر[2] نماز در سفر دو رکعت است و هرکس با سنت مخالفت کند کافر شده است». پس بیجا گفته نشده که او کافر شده است، او همان کسی بود که اگر مستقیماً از پیامبر به عنوان دستور صریح هم اگر میشنید باز همان حرف سخیف خودش را میزد که در جریانی گفته بود: «انّ هذا لایقول شیئاً... [3] سخن پیامبر حرف بدرد بخوری نیست...». یاللعجب از او و افکار و عقائد پلیدش که نه به درد دنیایش خورد چرا که رسوا گردید و نه به درد آخرتش که به عذاب الهی دچار گشت.
پینوشت:
[1]. مسند، احمد بن حنبل، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج5 ص58 حدیث16415 .
[2]. سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص140.
[3]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالبشیر، دمشق سوریه، ج26 ص 176 حدیث 3071.
سنن الکبری، نسایی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص29 حدیث 6159.
مسند، احمد بن حنبل، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج6 ص 436 حدیث22217.
افزودن نظر جدید