اعتقادات
در راستای پیشرفت نمادهای فراماسونری در سرزمین وحی، عمق فاجعه هنگامی بیشتر میشود که بدانیم دو برج تجاری بسیار بلند بر خانه کعبه سایه افکنده که یادآور برجهای دوقلوی نیویورک است. این برجها در کنار 6 برج مسکونی دیگر با ارتفاع 595 متریشان به «ابراج البیت» شهرت یافتهاند که بزرگترین ستون ابلیسک جهان است.
هترین تعبیر درباره این گروهی که قائل به جسمانیت خداوند هستند، همان است که خداوند در قرآن کریم درباره اینگونه افراد میفرماید: «خدا را نشناختند، آنچنان که شایان شناخت اوست، و در روز قیامت، زمین یکجا در قبضه اوست و آسمانها در هم پیچیده، در ید قدرت او. منزه است و برتر از هر چه شریک او میپندارند.» بنابراین بهراحتی میتوان نتیجه گرفت، عقیده تجسیم و تشبیه در تعارض با آیات قرآن کریم و راه یافته از اسرائیلیات میباشد.
میان وهابیان و مسلمانان تفاوتهای بسیاری وجود دارد، که به راحتی نمیتوان آنها را به مسلمانان ملحق کرد. یکی از این موارد بحث ساخت بناء و مسجد در کنار قبور است. وهابیان به شدت این مساله را انکار نموده و با آن مقابله میکنند. در حالیکه در زمان حیات پیامبر (ص) یکی از صحابه بر قبر صحابی دیگر، مسجدی بنا نموده است.
بلندپایهترین مقام فتوا در عربستان در پاسخ به پرسشی که پرسیده: «در پاسخ کسانی که میگویند خداوند همهجا حاضر است چه بگوییم؟» چنین فتوا داده: نخست آنکه: عقیده اهلسنت و جماعت این است که خدا بر عرش قرار دارد و داخل جهان نیست، بلکه جدا از دنیا و موجودات، و دلیل بر بالا بودنش نزول قرآن از بالاست، که نزول، ممکن نیست مگر از بالا...
عالم سنی در جواب وهابیت میگوید آیهای که استدلال کردهاند با روایات سماع«شنیدن اموات» مانند «خَفقَ نِعال» «مرده زمانی که در قبر قرار می گیرد صدای کفش تشییع کنندگان را در هنگام بازگشت میشنود» در تعارض میباشد ومراد از عدم سماع موتی «اموات صدایی نمی شنوند» صرف شنیدن نیست بلکه مراد، «شنیدنی» است که برای آنها مفید واقع گردد.
شیخ الاسلام وهابیت، ابنتیمیه حرّانی در گفتاری صریح و آشکار کوس رسوایی خود را در جسمانیت خداوند به صدا درآورده و صراحتا گفته: «خداوند، خدا نمیباشد، مگر آن که جسم باشد؛ چرا که اگر خدا جسم نباشد از بینرفتنی خواهد بود.» بنابراین آیا جایی برای توجیه سخن بنیانگذار فکری وهابیت و پیروان وی در اعتقاد به جسمانیت خداوند باقی میماند؟
وهابیان و محمد بن عبدالوهاب، گام به گام در عقاید خود به دنبال ابن تیمیه میروند. تا جایی که به آنها سلفی تقلیدی گفته میشود. اما در این عملشان هم صادقانه رفتار نمی کنند. بلکه صورت گزینشی عمل مینمایند. مثلا جایی که ابن تیمیه به توسل و استغاثه در میان سلف، اعتراف دارد، آنها این را نادیده گرفته گویی اصلا اتفاق نیفتاده است.
ابنتیمیه میگوید: «روایت دیدار پیامبر با خداوند و دست گذاردن خداوند به میان کتف حضرت و احساس سردی انگشتان خداوند تا درون سینه، مربوط به شب معراج در مکّه بوده و دیدار پیامبر با خدا در مدینه بوده، در نتیجه قطعا پیامبر خداوند را در خواب دیده و از آنجا که خواب انبیا همچون وحی میباشد پس موضوع دیدار پیامبر با خداوند قطعی است.»
از جمله مسائلی که وهابیان در آن با سایر مسلمانان اعم از شیعه و سنی، مخالفت جدی و اختلاف نظر اساسی دارند، مسالهی سفر به قصد انجام زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) میباشد. وهابیان منکر مشروع بودن چنین سفری حتی برای حاجیان هستند، در حالی که اهل سنت آن را برای حاجی و غیر حاجی، عمرهگذار و غیر عمرهگذار جایز و حتی مستحب میدانند.
قرآن به روشنی به تمام مسلمانان که برای جهاد خارج میشوند دستور میدهد که اگر کسی نزد شما اظهار اسلام کرد با آغوش باز سخنش را بپذیرید و حق ندارید که به او بدگمان بوده و بدون دلیل اسلام او را رد کنید. اما متاسفانه وهابیت به این آیات پشت میکنند و بدتر از آن ادعای اسلام حقیقی هم میکنند و دیگران را متهم به کفر میکنند.
بنیانگذار فکری وهابیت، ابنتیمیه در گفتاری آشکار به جسمانیت خداوند تصریح کرده و میگوید: «در جایی از کتاب خدا، سنّت رسول و سخنان امّت سلف (صحابه و تابعین) و پیشوایان دینی نیامده که خداوند، جسم نبوده و از جسمانیّت و عرض بودن منزّه است؛ از اینرو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده، نوعی نادانی و گمراهی است.»
تا قرن هفتم و زمان ظهور ابن تیمیه و افکار و عقاید منحرف او کمتر کسی در میان مسلمانان یافت میشد که دیگران را به راحتی به شرک و بت پرستی متهم سازد. اما ابن تیمیه این مبنا را در میان مسلمانان بنا کرد و قبح این عمل را شکست، در حالیکه ادارهی فتوای دبی میگوید: ابن تیمیه و ابن قیم خود قائل به تشبیه و تجسیم در مورد خداوند هستند.
خدای وهابیت خداییست جسمانی در سیمای جوان خوش سیما و گندمگون، با موهای فرفری و در همپیچیده، با چهرهای بسیار شبیه به چهره حضرت آدم، با کفشهای زیبای زرد، دارای اعضا و جوارحی همچون چشم، گوش، دست، پا و در عین حال بدون ریش، عورت، کبد و طحال، بر صندلی در عرش تکیه زده، گاهی سوار بر الاغ و یا پشت پشه، به آسمان دنیا فرود میآید.
از میان انبوه مسائلی که در آن بین مسلمانان و وهابیان، اختلاف است، مسالهی سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) است. وهابیان میگویند این سفر بدعت بوده و کسی نباید آن را انجام دهد. در حالیکه نووی از بزرگان شافعی و شارح صحیح مسلم، میگوید این عمل نه تنها مشروع است، بلکه برای حاجیان یک عمل مستحب موکد محسوب میشود.