خدای وهابیت کیست!

  • 1395/04/23 - 23:51
خدای وهابیت خداییست جسمانی در سیمای جوان خوش سیما و گندمگون، با موهای فرفری و در هم‌پیچیده، با چهره‌ای بسیار شبیه به چهره حضرت آدم، با کفش‌های زیبای زرد، دارای اعضا و جوارحی هم‌چون چشم، گوش، دست، پا و در عین حال بدون ریش، عورت، کبد و طحال، بر صندلی در عرش تکیه زده، گاهی سوار بر الاغ و یا پشت پشه، به آسمان دنیا فرود می‌آید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این مقاله بر آنیم، تا به برخی از شاخصه‌های خدای وهابیت بپردازیم و ببنیم آیا چنین خدایی پرستیدنی، و معتقدان به آن دارای توحید ربوبی هستند؟

خدایی که وهابیت به آن قائل است: «خداییست جسمانی، در سیمای جوان خوش‌سیما و گندم‌گون، با موهای فرفری و در هم‌پیچیده[1]، با چهره‌ای بسیار شبیه به چهره حضرت آدم[2]، با کفش‌های زیبای زرد، دارای اعضا و جوارحی هم‌چون چشم، گوش، دست، پا و در عین حال بدون ریش[3]، عورت، کبد و طحال[4]، بر صندلی در عرش تکیه زده[5]، گاهی سوار بر الاغ[6] و یا پشت پشه[7]، به آسمان دنیا فرود می‌آید، صدای خنده مستانه‌اش شنیدنی، گاهی خندان، گاهی متعحّب[8]، چون دلتنگ دیدارش شویم، در خواب به دیدارش نائل گردیده و گرنه حتماً در قیامت به‌وضوح و روشنی، هم‌چون ماه شب چهارده، افتخار دیدارش نصیب خواهد گردید و چون او را نشناسیم، با ساق پای عریانش شناخته[9]، سپس به منزلش وارد شده[10]، در برابرش به سجده‌ افتیم؛ خدایی که مساحت بهشت و تعداد بهشتیان ساکن در آن را نمی‌داند، به همین‌روی برای خالی نماندن بخش زیادی از بهشت، گروهی از انسان‌ها را همان زمان می‌آفریند، تا بخشی از بهشت، بی‌استفاده نمانده و نیز در برابر درخواست فراوان جهنم، برای بلعیدن کافران و دوزخیان، پس از آن که گروه فراوانی از آنان را فوج فوج به دوزخ می‌ریزد، امّا چون دوزخ سیرشدنی نیست، بالاخره و به ناچار خود، جهنمی گردیده و پا در آتش نهاده و اشتهای سیری‌ناپذیر جهنم را سیری می‌بخشد... .»[11]

شاید خوانندگان گرامی جملاتی که گذشت را، به طنز و فکاهیات شبیه‌تر بدانند، تا مبانی فکری و اعتقادی گروهی از مسلمانان، امّا حقیقت آن است که نه تنها این‌ها، اعتقادات گروهی داعیه‌دار مسلمانی است و هرگز منکر این سخنان نیستند، بلکه با شدّت و حدّت از این سخنان دفاع کرده و مخالفان خود را «کافر»، «مشرک» و فتوا به قتلشان صادر می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 5، ص 2403.
[2]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 2183.
[3]. العواصم من القواصم، ص 310.
[4]کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن‌تیمیه، ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، ج 3، ص 86.
[5]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 381.
[6]. التأسیس فی ردّ أساس التقدیس، ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، ج 1، ص 568
[7]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 131.
[8]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1382.
[9]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2706.
[10]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ح 7002.
[11]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2689

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.