شبه معنویت های روانشناختی
برای رسیدن به شادی و خوشبختی ثروت تا یک اندازهای لازم و ضروری است، اما کافی نیست، باید شادکامی و نشاط را در یک امر درونی و البته غیرمادی جستجو کرد، ولی مروجان قانون جذب، شادکامی و خوشبختی را بهصورت افراطی منحصر در امور مادی معرفی میکنند و زمان و توان مخاطبانشان را در این راه مصرف میکنند.
مروجان قانون جذب، ثروت را عامل اصلی شادکامی و هدف غایی انسان معرفی میکنند؛ در همین رابطه، مردم کشورهایی که دارای رشد اقتصادی بالا هستند را افراد خوشبخت و شاد تلقی میکنند، اما «ریچارد استرلین» اقتصاددان میگوید: ثروت زیاد، باعث شادی زیاد نمیشود.
برای کنترل و رفع خیالپردازی افراطی در قانون جذب و شیفتینگ ، نباید یکباره آن را متوقف کرد؛ بلکه روزانه در زمان مشخصی چند دقیقه وقت خیالپردازی داشته باشید؛ این تعیین زمان به مدیریت این موضوع کمک میکند، سپس از تکنیک تنبیه و تشویق استفاده کنید.
نقد معنویت های نوظهور یک علم بین رشتهای است و بیشترین ارتباط را با علم روانشناسی دارد. والدین و مربیان، از شیفتینگ، زیست خیالی و... تصور صحیحی ندارند؛ تخیل افراطی، وقتی در زندگی موجب ناکارآمدی و ناراحتی شخص و دیگری میگردد، یک اختلال روانی شمرده میشود.
از علل و بسترهای گرایش به شیفتینگ و زندگی در رؤیا در معنویتهای نوظهور، داشتن اختلال روانی«خود زشتانگاری» و «مردمگریزی» میباشد؛ از آن طرف خود زیست خیالی اثر متقابل و دو طرفه دارد و خود عاملی برای ایجاد اختلال خود زشتانگاری و مردمگریزی است.
از مسائل مهم در آسیبهای موج کرهای، قانون جذب و... بحث شیفتینگ، زیست خیالی و رؤیاپردازی برای جذب است. از علل زندگی در خیال، رهایی از رنجها و سعی در نادیده گرفتن مشکلات در زندگی به عنوان راهکار مقابله با مشکل است.
در یک تحقیق روی گروهی از پرستاران نتیجه گرفته شد که خیالبافی ناسازگار (MD) «شکل افراطی رؤیاپردازی» بر مشکلات روانشناختی و عملکرد شغلی آنان، اثر منفی دارد. شاهد مثالی حاکی است که همین آسیب و آسیبهای دیگردر انتظار افرادی است که شیفتینگ کار میکنند.
قوه خیال ابزاری است که با آن میشود ایدهها را در دنیای واقعی محقق کرد؛ خیالپردازی نباید منجر به زندگی در عالم خیال شود. در حال حاضر برخی افراد هستند که زندگی در خیال، برایشان تبدیل به یک هدف شده است.
از آقای محمد افلاکی دعوت میشود در مناظرهای با موضوع: مستندات آموزههای ارایه شده توسط وی از جمله «قانون جذب» و «کسب ثروت و موفقیت با پاکسازی کوانتومی»، شرکت کنند.
یکی از ریشههای اصلی و پایهای قانون جذب در موضوع اومانیسم است. اومانیسم به زبان ساده یعنی انسان محوری که جایگزین خدامحوری است. اصلیترین غایت و هدف اومانیستها لذتجویی است و انسان به تنهایی مسئول تحقق بخشیدن به این هدف است.
یکی از روش های انحراف اینگونه است که به جای نگاه جامع و مجموعهای، نگاه مجزا وجزئی بر اندیشه و آموزه های یک جریان و شخص، حاکم است؛ «وَأَنْتُمْ سُکَارَیٰ» را کنار نهاده و فقط « لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ» را دلیل نماز نخواندن عنوان میکند.
یکی از مخاطبان سایت ادیان نت، به مطلبی که با عنوان «ناموفقی محمد افلاکی، مدعی آموزش موفقیت» در سایت منتشر شده؛ انتقاد کرده و مدعی است غسلهای مستحبی همان «دوش ثروت» افلاکی است. از وی میپرسیم چطور ؛ با چه دلیل و با چه مبنایی چنین ادعایی میکنند؟
خانم «باربارا مارکس هابارد» از مروجان تفکرنوین مدعی است: «در عصر حاضر از لحاظ عقلی به بلوغ رسیدیم و قابلیت و قدرتها را به اصل خودش، یعنی درون انسان نسبت میدهیم، و خداوند در واقع در درون انسان است. این تقریر از خدا، غیر از خدای ادیان است.
افلاکی مدعی است آموزههایش آزمایش شده و نتیجه آزمایش، منطبق با نظریات وی است. اما وی شرایط وشاخص های یک آزمایش علمی، از جمله کنترل عوامل تأثیرگذار، عدم سوگیری مورد آزمایش و آزمایش کننده ، تفکیک بین گروه معیار(مورد آزمایش) و گروه شاهد و ... را رعایت نکرده است.