تصوف

ابن عربی ادعا میکند که کتاب فصوص الحکم حاصل خواب او از پیامبر (ص) است. ابن عربی دسترسی و آگاهی پیدا کردن از حقیقت آن را خاص اهل الله و قیصری نیز آن را از اسرار الهی معرفی میکند ولی میرزای قمی به سرّالله و مخصوص اهل الله بودن این کتاب، چندین اشکال وارد کرده و از اساس، این ادعا را رد میکند.

چندین سال پیش که جریان انحرافی به نام ری استارت، توانست با کمک برخی از دراویش و به بهانه مخالفت با نظام، شبانه برخی از مساجد را به آتش بکشند. امروز نیز جنبشی شبیه همان که اقدام به آتش زدن مساجد و پایگاه های بسیج میکند اعلام موجودیت کرده و متأسفانه این جنبش نیز با دراویش گنابادی اعلام همبستگی و اتحاد کرده است.

ابن عربی ادعا میکند که در خواب پیامبر (ص) به او کتاب فصوص الحکم را داده و مطالب این کتاب را بدون هیچ کم و زیادی از جانب خداوند متعال دریافت کرده است. اما میرزای قمی با استدلال به سخنانی این ادعای عربی را رد کرده و قائل به این است که اکثر این سخنان ابن عربی همان معنی نبوت و رسالت را میدهد.

ادعای خواب دیدن خدا یا انبیاء الهی ازجمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که دست مایه نقل کرامت برای بسیاری از متصوفه است. از اینرو خواب دیدن ایشان پس از خواب دیدن حق تعالی، گرامیترین خوابها نزد صوفیه است. متصوفه برای حجت بخشی واثبات ادعای خواب دیدن پیامبر (ص) آن را به روایتی مستند میکنند و با تفسیر به رأی آن در پی اثبات ادعای خویش هستند.

یوسف مردانی از مشایخ فرقه صوفیه گنابادی که چهار قطب این فرقه را درک کرده بود و از باسوادترین و قدیمیترین مشایخ این فرقه به شمار میرفت، در سخنانی عجیب و گستاخانه حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را نوکر و کلفت و کنیز یهودیان خواند و پیروان این فرقه نیز درصدد برآمدند سخنان ایشان را به هر نحوی توجیه کنند.

اقطاب فرقه صوفیه گنابادی مدعیاند که از طرف ائمه اطهار (علیهم السلام) مأمور به هدایت انسانها بهسوی کمال هستند. لذا پیروان این فرقه که مدعی سیروسلوک و ایمان حقیقی هستند باید صد در صد به مسائل شرعی پای بند باشند ولی متأسفانه زنان درویش این فرقه به بهانه یک پویش در اقدامی هماهنگ اقدام به کشف حجاب کردند و با کشف حجاب در مقابل دوربین حاضر شدند.

صلاحی در ابتدا در سخنانی عجیب ادعا کرد که سلسله اجازه ذکر حدیث بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت به معروف کرخی میرسد! صلاحی همچنین ادعا میکند که حرکت امام رضا (ع) به سوی مرو از شهر بغداد بوده است درحالیکه تاریخ نگاران مشهور چنین اعتقادی ندارند و این قول امثال صلاحی، نظری خلاف نظر مشهور است.

مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی در جدیدترین صحبتهایش از عملکرد گذشته خویش در اثبات اجازه نامه اقطاب سلف خویش ازجمله سعادت علیشاه میگوید که چطور توانسته است در مقالهای این موضوع را اثبات کند و مورد تشویق رضا علیشاه قرار بگیرد. این درحالی است که اجازه نامه ملاسلطان گنابادی اشکالاتی بهمراتب بیشتر و بدتر از اجازه نامه منور علیشاه را دارد. چراکه اجازه نامه ملاسلطان برای شیخیت است نه قطبیت.

محمد اسماعیل صلاحی نیز بهمانند اقطاب سلف خویش به همین منظور در سخنانی به تشریح ابعاد مختلف تاریخ زندگی معروف کرخی پرداخت. صلاحی به مانند دیگر اقطاب گنابادی معتقد است که معروف کرخی از امام صادق (ع) روایت نقل کرده است. درحالیکه از لحاظ سنی و تاریخی این چنین چیزی ممکن نیست.

اکثر اقطاب فرقه صوفیه گنابادی درباره معروف کرخی اظهارنظر کردهاند. از همین رو صلاحی نیز در سخنانی عجیب ادعا کرد که سلسله اجازات روایت بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت به معروف کرخی میرسد. صلاحی حتی ادعا کرد عالم بزرگ مامقانی نیز در کتاب خویش معروف کرخی را تایید کرده است. درحالیکه این ادعای کذب و تهمتی بزرگ به این عالم بزرگ است.

ابوالقاسم قشیری، از مشایخ بزرگ قرن پنجم –که مخالف با شاهدبازی است- بزرگترین آفت تصور را در صحبت احداث (نوجوانان) و مجالست با کم سن و سالان دانسته است. وی به اجماع پیروان، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خدا میشمارد و سالکان را از خُرد(کم _ کوچک) پنداشتن گناه نظربازی برحذر میدارد.

در حادثه گلستان هفتم و اغتشاش دراویش گنابادیه این کانال تلگرامی مدام مردم را با عبارت «بشتابید بشتابید» به تجمع در مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب فرقه دراویش گنابادی دعوت میکرد و شد آنچه نباید میشد. این کانال در کنار ساماندهی اغتشاشات و تحریک دراویش جنایتکار به تهییج احساسات مردم نیز میپرداخت و با انتشار اخباری کذب سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت میشد

مریدان و پیروان فرقه صوفیه گنابادی باید در تمام امور تابع قطب و شیخ خود باشند و در انجام کارهای خود باید از طرف قطب یا شیخ خود اجازه داشته باشند. اقطاب این فرقه در توجیه این مسئله به آیهای از قرآن اشاره میکنند و خود را جزء مصادیق این آیه معرفی میکند، درحالیکه طبق صریح روایات، منظور از اولی الامر فقط حضرات معصومین (ع) هستند.

در فرقههای صوفیه بنا بر اقتضائی که دارد قطب و بزرگ فرقه را انسانی فوقالعاده مقدس و عرفانی معرفی میکنند. شأن و جایگاه غیرواقعی قائل شدن برای قطب، توسط مشایخ صوفیه یا حتی خود قطب باعث میشود که مرید خود را در جایگاهی نبیند که بخواهد درباره قطب قضاوت کند، لذا چشم و گوش خود را بر حقایق میبندد و درواقع قطب و شیخ فرقه میشوند چشم و گوش مرید.