فصوص الحکم از اسرار الهی است!

  • 1400/05/02 - 11:40
ابن عربی ادعا می‌کند که کتاب فصوص الحکم حاصل خواب او از پیامبر (ص) است. ابن عربی دسترسی و آگاهی پیدا کردن از حقیقت آن را خاص اهل الله و قیصری نیز آن را از اسرار الهی معرفی می‌کند ولی میرزای قمی به سرّالله و مخصوص اهل الله بودن این کتاب، چندین اشکال وارد کرده و از اساس، این ادعا را رد می‌کند.
فصوص الحکم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از متصوفه مدعی دیدن خواب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند و به هر نحوی از آن بهره برداری کردند. به اعتراف بسیاری مهم‌ترین و معروف‌ترین خوابی که متصوفه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دیده‌اند خواب ابن عربی است که ادعا می‌کند حاصل آن خواب، کتاب فصوص الحکم است. گذشته از اینکه این خواب درست یا نه مسئله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که ابن عربی دسترسی و آگاهی پیدا کردن از حقیقت آن را خاص اهل الله می‌داند. زیرا این کتاب به اعتقاد او از مقامی مقدس و منزه از اغراض نفسانی نازل شده است. [1] ولی از طرف دیگر آن را به‌صورت عمومی و در قالب یک کتاب منتشر می‌کند.

قیصری نیز در شرح خود بر این کتاب، علاوه بر اینکه این کتاب را از اسرار و امانت الهی می‌داند در شرح خود متوجه این تناقض شده است و در توضیح آن می‌نویسد: «اگر کسی بحث کند و بگوید که: چگونه این امین خدا این امانت را محافظت نکرد و فاش کرد؟ پس محی‌الدین در مقام عذر می‌گوید که: چگونه در این رؤیا که در خواب دیدم مأمورم شدم به اظهار، پس از این جهت اظهار کردم». [2]
مرحوم آیت‌الله میرزای قمی درباره این پاسخ قیصری می‌نویسد: «ای صاحبان فهم، ملاحظه کنید کلام این شارح احمق را که از مصنف احمق‌تر است که این چگونه عذری است؟ و عذر بدتر از گناه این است. اولاً: از کجا معلوم شد که آنچه این بی‌دین می‌گوید سرّ خدا باشد؟ ثانیاً: از کجا ثابت شد که او امین خداست؟ ثالثاً: آن‌که برفرض تسلیم این دو مرحله، چه معنی دارد رخصت دادن در افشای سِرّ از برای دیگران؟ در ما نحن فیه که نقل سرّ الهی است که واجب است پنهان داشتن آن را از غیر اهل، معنی آن این است که مقتضی نفس این امانت این است که أبد الدهر از غیر اهل پنهان باشد. میرزای قمی در ادامه می‌گوید: چه معنی دارد که اگر این سرّ قبل از خواب دیدن محی‌الدین پنهان داشتن آن واجب بوده است ولی در زمان خواب دیدن محی‌الدین این حکم منسوخ شد؟ (درحالی‌که) نسخی بعد از زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نمی‌باشد». [3]

میرزای قمی در ادامه نقد خود بر قیصری می‌نویسد: «اگر بگویی که: محی‌الدین این اسرار را از برای جماعت خاص که قابلیت دارند اظهار کند نه از برای عموم ناس. میگوییم: این هم مکابره است؛ زیرا که اسرار را در کتاب نوشتن که آن کتاب در عالم پر است، این چگونه معنی فاش کردن در نزد اهل است؟ همه‌کس به کتاب مطلع می‌شوند و این سرّ فاش می‌شود. اگر هم بگویی که: کتاب او دقیق است و فهمیدن آن مشکل است. پس عوام و طلبه نمی‌فهمد... می‌گوییم که: سلّمنا، لکن در میان علمای صاحب فهم هم اهل و هم نااهل هست، پس من نااهل "که مردم ازجمله اعظم علمای ظاهر می‌دانند و آن جماعت مرا قابل سِرّ نمی‌دانند و قشری و اهل ظاهر می‌نامند" کتاب محیی الدین را می‌بینم و اکثر مطالب او را تکفیر می‌کنم. پس چرا این اسرار را نوشت در کتابی که یقیناً به دست من و امثال من می‌افتد و سِرّ فاش می‌شود به نزد نااهل؟ پس این عذر بدتر از گناه قیصری لایق ریش اوست!» [4] البته این‌طور ادعاها درباره اشخاص و آثار آن‌ها در تصوف، متداول است و این‌طور نیست که ابن عربی تنها چنین ادعایی داشته باشد. مولوی نیز به‌مانند ابن عربی ادعایی شبیه این دارد و در آغاز کتاب خود از بزرگی و عظمت کتاب خود می‌گوید تا جایی که مثنوی را هم‌ردیف قرآن قلمداد کرده و می‌گوید: لا یمسه الا المطهرون (جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند!).» [5]

پی‌نوشت:
[1]. ابن عربی، محی‌الدین، فصوص الحکم، نشر الزهرا، تهران، 1366 ه ش، ص 47
[2]. قیصری، داود بن محمود، شرح القیصری علی فصوص الحکم، نشر بیدار، بی‌تا، ص 53
[3]. گیلانی، میرزا ابوالقاسم (میرزای قمی)، سه رساله در نقد عرفان، نشر بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد، 1384 ه ش، ص 205
[4]. همان، ص 206
[5]. مولوی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی (بر اساس نسخه قونیه)، مصحح سروش، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1376، ج 1، ص 3

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.