امامت
حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است که به دیدگاه های وهابیت متمایل شده و به نقد افکار و عقاید شیعه می پردازد و بسیاری از اعتقادات شیعه را انکار کرده است.
بعد از شهادت پیامبر (ص) امام علی (ع) همچون کعبهای بود که مردم باید حول امامت ایشان میچرخیدند، اما بر اساس قانون الهی و مصلحت اسلام، حضرت سکوت اختیار کردند. عدهای حرمت این کعبه را نگه نداشته و به ساحت آن جسارت کردند، اما کسانی که مدافعان این حرم مقدس الهی بودند، گرد او را گرفته و حج خود را ادا کردند.
حیدرعلی قلمداران که به دیدگاه های وهابیت متمایل شده و بسیاری از اعتقادات شیعه را انکار کرده، عقیده شیعه در فضایل امامان را منکر شده، درحالیکه برتری مقام امامت بر نبوت از آیات قرآن قابل اثبات است.
حیدرعلی قلمداران که به دیدگاه های وهابیت متمایل شده و بسیاری از اعتقادات شیعه را انکار کرده، عقیده شیعه در فضایل امامان را منکر شده، درحالیکه برتری مقام امامت بر نبوت از آیات قرآن قابل اثبات است.
امام جواد (ع) فرمود: خدای تبارک و تعالی پدرم را رضا نامید؛ زیرا مورد رضای رسول خدا و امامان پس از او در زمین بوده است. همچنانکه وی مرضیّ موافقان از دوستانش بود، مرضی مخالفان از دشمنانش نیز بوده است و این ویژگی اختصاص به او داشته و هیچیک از پدرانش اینچنین نبوده اند، از این رو از میان آنان ملقب به رضا گشت.
مفتیان وهابی با سیاه نمایی و ایجاد تهمت و دروغگویی، همواره در تلاش بوده و هستند تا شیعه را زاییده یهود معرفی کنند. آنان شخصیتی مجهول الحال به نام عبدالله بن سبأ را رئیس جریانی منحرف معرفی می کنند که سبب ایجاد دشمنی مسلمانان با خلفای اهل سنت شده است. این در حالی است که ائمه معصومین (ع) و به تبعیت از آنان علمای بزرگوار شیعه، عبدالله بن سبأ را مورد لعن قرار میدهند.
قرآنیون درباره امامت امیرالمؤمنین (ع) و برداشت آن از آیه ولایت، دیدگاهی مخالف با دیدگاه شیعیان امامیه دارند؛ در پاسخ می توان گفت: این فضیلت (نزول آیه مربوط به اعطای انگشتر در حال رکوع) در حق علی (ع) چنان معروف و مسلّم است که مخالفان حضرت نیز نتوانسته و نمیتوانند آن را انکار کنند.
پیامبران الهی در امتهای پیشین هنگام غیبت برای روزگار پس از خویش، وصی برمیگزیدند و از این گذر میخواستند آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند. پیامبر (ص) در پاسخ به سلمان فارسی که از حضرت درباره وصی و جانشین پرسید، فرمود: وصی و وارث من و کسی که دین مرا پرداخت می کند و وعدههای مرا حتمی میسازد، علی بن ابیطالب (ع) است.
در مقابل ادعای قرآنیون که امامت را یک امر عرفی می دانند باید گفت دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است. لذا معقول نیست، آورنده چنین دینی نسبت به رهبری پس از خود بیتفاوت باشد و رهبری را به مردمی بسپارد که اختلافات فراوان در بین آنها وجود دارد.
به اعتقاد شیعه، مقام امامت انتصابی است و امام از سوی خداوند انتخاب می شود، ولی قرآنیون معتقدند که امامت انتخابی است و یکی از راههای انتخاب امام، شورا است؛ اما در حقیقت، شورا راهبردی بود برای غصب خلافت.
امام رضا (ع) در حدیثی تأکید می کند که امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالی تر و مکانش منیع تر و عمقش بیشتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرائشان آن را دریابند و به انتخاب خود امامی منصوب کنند.
شیخ مفید می نویسد: «اتفاق نظر همه دانشمندان و همه محققان شیعه و عقیده حق این است که امیرالمؤمنین علی (ع) هرگز با خلیفه دوم بیعت نکرد.»
حیدرعلی قلمداران مدعی است که هیچگونه نصی از اهل فضل و صالحین در بحث امامت اهل بیت (ع) وجود ندارد؛ اما نه تنها اهل فضل، بلکه شخص پیامبر (ص) بارها به امامت و خلافت اهل بیت (ع) تصریح داشتند.
مسئله امامت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) یکی از مهمترین مسائلی است که توسط رسول خدا (ص) در شرایط مختلف و مکانهای متفاوت بیان شده است. وهابیون با ایجاد شبهاتی نسبت به این موضوع، از شیعیان خواسته اند تا یک آیه از قرآن که به طور مستقیم به مسئله امامت امیرالمؤمنین (ع) اشاره شده، بیان کنند. خداوند در سوره مبارکه اسراء از محشور شدن هر انسانی با امام خود یاد می کند و باید گفت امروز امام اهل سنت و وهابیون چه کسی است؟!