نقد دیدگاه حیدرعلی قلمداران در مورد نفی فضایل امامان (قسمت دوم)
شیعه امامت را منصبی الهی می داند و برای امامت و ولایت معنای خاصی قائل شده است؛ یعنی همان ولایتی که خداوند بر کل هستی دارد، از جانب خداوند به امام معصوم تفویض شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از سران جریان قرآنیون معاصر است که منکر حجیت احادیث بوده و معتقد است که بسیاری از احادیث شیعه بر خلاف اصول عقلی است. وی در این زمینه مینویسد: «با رجوع به مدارک اصلی و اساسی تشيع (روایات) به وضوح مشاهده میشود كه در اين منابع، ائمه (علیهمالسلام) با صفات و خصوصياتی معرفی شدهاند كه قرآن حتی برای پيامبران أولوالعزم، يا به عبارت ديگر برای فرستادگانی كه دارای نبوت تشريعی بودهاند، قائل نيست تا چه رسد به انبيائی كه فقط حائز مقام نبوت تبليغی بودهاند؟»[1]
در پاسخ جناب قلمداران می گوییم:
مسئله امامت در سنین کوکی و یا سخن گفتن در کودکی محال ذاتى يا وقوعى نيست؛ زيرا خداوند متعال قادر است تا تمام شرايط رسالت و امامت را در كودك قرار دهد. عقلِ نوعی بشر (نه شخصی) اين مطالب را بعيد نمىداند و نبوت حضرت يحيى و عيسى (عليهماالسلام) بهترين شاهد صدق بر اين مدعا است.
از نظر قرآن کریم تصدّى مقام نبوت و امامت توسط کودک، نه تنها امرى ناممکن نیست، بلکه قرآن آشکارا مىفرماید: ما ولایت، نبوّت و امامت را به افرادى در کودکى دادهایم.
خداوند متعال خطاب به حضرت یحیى (علیهالسلام) مىفرماید: «یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّة وَآتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً [مریم/12] اى یحیى! کتاب آسمانى ما را به قوت بگیر و ما به او در کودکى مقام نبوّت دادیم.» همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً قالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً * وَجَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَأَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً [مریم/29] مریم (در پاسخ ملامتگران) به طفل اشاره کرد، آنها گفتند: چگونه با طفلى که در گهواره است سخن گوییم. آن طفل گفت: همانا من بنده خدایم که مرا کتاب آسمانى و شرفِ نبوّت عطا فرمود و مرا هر کجا باشم، براى جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید و تا زندهام مرا به نماز و زکات سفارش کرد.»
قرآن کریم در قضیه حضرت یوسف (علیهالسلام) و زلیخا مى فرماید: «وَشَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُل فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْکاذِبِینَ * وَإِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُر فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصّادِقِینَ [یوسف/26-27] براى درستى سخن یوسف شاهدى از بستگان زن گواهى داد و گفت: اگر پیراهن یوسف از جلو دریده باشد، زن راستگو و یوسف از دروغگویان است و اگر پیراهن از پشت دریده است، زن دروغ گو و یوسف از راستگویان است.»
شیخ مفید (رحمهاللهعلیه) مىنویسد: «اهل تفسیر ـ به جز شمار اندکى ـ در آیه شریفه (وَشَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها...)، اتفاق کردهاند که آن شاهد، طفلى صغیر در گهواره بود. خداوند متعال او را به نطق درآورد تا حضرت یوسف (علیهالسلام) را از گناه تبرئه کرده و تهمت را از او دور کند.»[2]
از میان مفسرین اهل سنت نیز ابن کثیر در تفسیر خود مىنویسد: «عوفى از ابن عباس در مورد آیه (وَشَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها...) نقل مىکند که شاهد کودکى در گهواره بود و همچنین از ابوهریره نقل شده که او کودکى در خانه بود.»[3] جناب قلمداران! آیا این موارد همگی موافق عقل شما هستند؟!
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، شاه راه اتحاد، ص104.
[2]. شیخ مفید، الفصول المختاره، ص316.
[3]. تفسیر ابن کثیر، ج4، ص383.
افزودن نظر جدید