نقد نظریه شفاعت حیدر علی قلمداران
بر مبنای قول قلمداران، اگر شفاعت باعث شود که دین از بیخ ویران گردد، پس توبه هم اینچنین است و وجود توبه هم باعث ویرانی دین است، در حالی که این خلاف واقع است.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ حیدرعلی قلمدران که یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است، برای احادیث اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند. او بسیاری از روایات شیعه را نقد کرده و آنها را مردود اعلام میکند.
وی از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه مانند شفاعت را ضعیف و مردود میداند و میگوید: «شما هرگاه به قرآن كريم مراجعه كنيد، میبينيد كه نه تنها چنين شفاعتي در آن نيست، بلكه اساساَ شفاعت در آن پايه و مايهای ندارد و جز ذات احديت، كسی را در عرصهی قيامت هيچگونه قدرت و جرأتی نيست و ما هرگاه به عقل و وجدان خود نيز مراجعه كنيم، هرگز نمیتوانيم باور كنيم كه پيغمبری كه از جانب پروردگار جهان برای اصلاح و هدايت بندگان او مبعوث شده است و شريعتی را بدين بنيان محكم و قواعد حكيمانه بنياد نهاده است، با طرح چنين شفاعتی، آن را از بيخ و بن ويران کند؟!»[1]
در پاسخ به ادعاهای قلمداران باید گفت که حدود سى آیه در قرآن کریم مربوط به بحث شفاعت است؛ ازجمله آیاتى که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد مى کنند. مانند: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ [بقره/255] چه کسى نزد او [خداوند] شفاعت میکند، مگر به اذنش.»
از این دسته از آیات فهمیده مى شود که شفاعت، بى قید و شرط نیست و اصل شفاعت، شفاعت کننده و شفاعت شونده، همه به اجازه و اذن خداوند است. علاوه بر آن، شفاعت شونده باید واجد شرایطى باشد که برخى از آنها ذکر شده و اگر کسى واجد شرایط نباشد مورد شفاعت قرار نمى گیرد؛ هر چند که همسر پیامبر باشد. چنانکه همسر نوح و لوط (علیهماالسلام) به علت فسق مشمول شفاعت نمى شوند.
خداوند در آیاتی نظیر «وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ [انبیاء/28] و هرگز از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است، شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف (قهر) خدا هراسانند.» شفاعت را تنها در حق کسانى می داند که خدا از آنها خشنود است. چنین شفاعتى، مردم را تن پرور بار نمى آورد و دین را ویران نمی کند. زیرا شفاعت، تنها شامل تلاشگرانى است که براى ادامه راه، نیاز به قدرتى دارند که در کنار آنان باشد.
باید گفت که چنین شفاعتى، ایستادن در برابر اراده خداوند نیست. زیرا خداوند، هم اراده کرده است مجرم را کیفر دهد و هم خواسته که گروهى مشمول رحمت و عفو قرار گیرند. پیداست که شفاعت، اراده خداوند را تغییر نمى دهد؛ بلکه همانند توبه است که در قرآن صراحتاً از آن نام بره شده است.
بر مبنای قول قلمداران اگر شفاعت باعث شود که دین از بیخ ویران گردد، پس توبه هم اینچنین است و پس وجود توبه هم باعث ویرانی دین است؛ درحالی که این خلاف واقع است.
خلاصه اینکه خداوند هرچه اراده کند، انجام مىدهد؛ البته همه کارهاى او از روى مصلحت و علتى است. در این صورت چه مانعى دارد که یکى از این مصالح و علل، شفاعت انبیاء و اولیاء و بندگان مقربش باشد که نه گزاف است و نه ظلم.
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، بررسی نصوص شفاعت، ص24.
افزودن نظر جدید