نقد نظریه برقعی در زمینه انتصابی بودن امامت
حضرت علی (ع) در کلام خود تأکید می کند که مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان زمامدارى، شایستگى آن را ندارند. حضرت در این بیان تصریح کرده است که مقام ولایت و امامت را خداوند به ایشان عطا کرده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بینش امامیه مقصود از وجود نص بر امامت، تنها نص لفظی و وحیانی نیست، بلکه جعل و قرارداد الهی منظور است. بنابراین وجود نص به معنای ارتباط امام با ملکوت نیز هست. امامیه در این راستا به ادله نقلی اعم از قرآن، روایات و گزارشات تار یخی و همچنین ادله عقلی تمسک جستهاند.
فرقه قرآنیون همانند اهل سنت، امامت را امری عرفی و دنیوی پنداشته که نیازی به نص ندارد. سید ابوالفضل برقعی، یکی از سران جریان قرآنیون شیعه، مسئله زمامداری پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را موکول به شورای مسلمانان میداند و با استناد به آیه 38 سوره شوری، تلاش میکند برای شورایی بودن خلافت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مستند قرآنی تهیه کند و مسئله نصب امام و جانشین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را در تعارض با قرآن جلوه دهد.[1]
در نقد این سخنان برقعی می توان گفت:
این دیدگاه شیعه ریشه در قرآن دارد. «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ [بقره/124] و (به یاد آر) هنگامیکه خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند میدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.»
مورخان و سیره نگاران مسلمان نوشته اند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هنگامیکه به سراغ قبیله «بنی عامر بن صعصعه» رفت تا آنان را به دین خدا فراخواند، و از آنان بخواهد تا ایشان را در اجرای رسالتشان یاری دهند؛ یکی از افراد آن قبیله به نام «بیحرة بن فراس» در پاسخ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: اگر ما از تو پیروی کنیم و خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا امر خلافت را پس از خود به ما واگذار میکنی؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ او فرمود: «الأمر لله یضعه حیث یشاء.»[2] این سخن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به صراحت نشان میدهد که جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) منصبی الهی و از حقوق خدا و رسول است، نه از حقوق مردم.
حضرت علی (علیهالسلام) بارها خلافت و امامت خویش پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را به خداوند منتسب کرده و آن را تکلیف و حق انحصاری خود دانسته است. اینگونه نبوده است که همیشه استناد به بیعت مردم کرده باشند.[3]
در سخنی دیگر، حضرت علی (علیهالسلام) تأکید می کند که مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان زمامدارى، شایستگى آن را ندارند. حضرت در این بیان تصریح کرده است که مقام ولایت و امامت را خداوند به آنان عطا کرده است.[4]
پینوشت:
[1]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص97.
[2]. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج1، ص424 و425، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول.
[3]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 2، 93، 97.
[4]. همان، خطبه 144.
دیدگاهها
فرشاد
1402/03/17 - 10:11
لینک ثابت
خسته نباشید خیلی ممنون دیدگاه
افزودن نظر جدید