منصوص بودن امر امامت
دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است؛ پس به حکم عقل، بر پیامبر (ص) لازم و واجب است که شخصی را به عنوان جانشین انتخاب کند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بینش امامیه، مقصود از وجود نص بر امامت، تنها نص لفظی و وحیانی نیست، بلکه جعل و قرارداد الهی منظور است. بنابراین وجود نص به معنای ارتباط امام با ملکوت نیز هست. امامیه در این راستا به ادله نقلی اعم از قرآن، روایات و گزارشات تاریخی و همچنین ادله عقلی تمسک جستهاند. با وجود این، قرآنیون همانند اهل سنت، امامت را امری عرفی و دنیوی پنداشتهاند که نیازی به نص ندارد.
سید ابوالفضل برقعی یکی از سران جریان قرآنیون معاصر، مسئله زمامداری و خلافت پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را موکول به شورای مسلمانان میداند و با استناد به آیه 38 سوره شوری تلاش میکند برای شورایی بودن خلافت بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مستند قرآنی تهیه کند و مسئله نصب امام و جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را معارض با قرآن جلوه دهد.[1]
در نقد این ادعای بی اساس دلایلی مطرح می شود:
در پاسخ باید گفت که دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است. لذا معقول نیست، آورنده چنین دینی نسبت به رهبری پس از خود بیتفاوت باشد و رهبری را به مردمی بسپارد که اختلافات فراوان در بین آنها وجود دارد.
پس به حکم عقل، بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) لازم و واجب است که شخصی را به عنوان جانشین انتخاب کند، تا همانند خودش مردم را به راه هدایت سوق دهد و استمرار دهنده راه و روش او باشد.
امر انتخاب جانشین آن قدر مهم است که خداوند در قرآن با رسولش اتمام حجت میکند و میفرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهدِي القَومَ الكَافِرِينَ [مائده/67] ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرساندهای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد. خداوند کافران را هدایت نمیکند.»
دلیل دیگر بر نصب امام از جانب خداوند، آیه ای در سوره بقره است. خداوند میفرماید: «وَإِذِ ابتَلَى إِبرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهدِي الظَّالِمِينَ [بقره/124] بهخاطر آور هنگامى كه خداوند، ابراهيم (علیهالسلام) را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم (علیهالسلام) عرض كرد از دودمان من نيز امامانى قرار بده، خداوند فرمود، پيمان من به ستمكاران نمىرسد.»
آنچه که از این آیه برداشت میشود این است که اگر امامت و جانشینی با انتخاب افراد بود، معنا نداشت خداوند به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بفرماید من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم و معنا نداشت که حضرت ابراهیم (علیهالسلام) امامت و جانشینی فرزندانش را از خداوند بخواهد.
همچنین در نقد نظر قرآنیون می توان گفت که مفاد آیه شوری، تعیین امام نیست؛ بلکه مفاد آن این است که امورات و مسائل شخصی مردم با مشورت حل میشود، نه اینکه امامت که مانند نبوت، امر الهی است، باید با مشورت مردم مشخص شود.[2]
پینوشت:
[1]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص97.
[2]. «انتخاب امام به دست مردم یا به دست خدا؟»
افزودن نظر جدید