وجود نص بر امامت اهل بیت (ع)
اعتقاد شیعه به نص بودن امامت و وصایت ائمه اطهار (ع) مطلبی است که پیامبر گرامی اسلام (ص) آن را بارها اعلان فرمودند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از سران جریان قرآن بسندگی شیعه، در کتاب خود می نویسد: «در ميان خاندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و عموزادگان وی، آنان كه اهل فضل و تقوا بودند، هرگز چنين ادعایی نشده كه علی (علیهالسلام) از طرف خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای امامت بر امت نصب شده است.»[1]
در مقابل این ادعای ناقص و مغرضانه قلمداران باید گفت که نه تنها اهل فضل، بلکه شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بارها به امامت و خلافت اهل بیت (علیهمالسلام) تصریح داشتند.
اعتقاد شیعه به نص بودن امامت و وصایت ائمه اطهار (علیهمالسلام) مطلبی است که پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) آن را بارها اعلان فرمودهاند و ائمه (علیهمالسلام) بزرگوار نیز در طول حیات نورانی و با برکت خویش آن را به مردم گوشزد کرده اند و از روز نخست شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عدهای از بزرگان صحابه، مانند سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و عبدالله بن عباس، پیرو واقعی و فدایی علی (علیهالسلام) گشتند و از آن زمان تاکنون شیعیان چنین بوده و هستند، بنابراین ادعای مقام امامت، تبلور و نمود حقیقی سخنان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و امامان معصوم (علیهمالسّلام) است، نه سخن و یا فکری ساخته و پرداخته افکار شیعیان.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) از نخستین روزهای دعوت آشکار خویش، امامت و رهبری پس از خود را مطرح کردند و فرمودند: «ان هذا اخی و وصّیی و خلیفتی فیکم فاسمعواله و اطیعوا.[2] همانا بدانید که این علی بن ابیطالب، برادر، وصی و جانشین من خواهد بود، پس حرف او را گوش داده و از او اطاعت کنید.»
از این رو، همه امامان معصوم (علیهمالسلام) امامت و رهبری دینی و سیاسی جامعه را حق خود میدانستند و همواره از آن سخن میگفتند. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «نحن الذین فرض الله طاعتنا.[3] یعنی ما (اهل بیت) کسانی هستیم که خداوند اطاعت و تبعیت از ما را واجب کرده است.»
همچنین ابن ابی عمیر به نقل از ابوبصیر میگوید: «وقتی بنی امیه علباء اسدی را والی بحرین کردند، مبلغ هنگفتی را به سبب آن ولایت به دست آورد. اما علباء تمامی آن را به محضر امام صادق (علیهالسلام) تقدیم کرد و گفت: «من برای بنی امیه، والی بحرین شدم و به واسطه آن امر، اموالی را به دست آوردهام که تمام آن را به خدمت رساندهام؛ میدانم که خداوند عزوجل چیزی از این را برای بنی امیه قرار نداده و تمامی آن از آن شما است.» امام نیز آن را پذیرفت. سپس تمامش را به وی بخشید و بهشت را برای وی ضمانت کرد.»[4]
این واقعه تاریخی حکایت از آن دارد که ابن ابی عمیر، ابوبصیر و علباء اسدی و سایر شیعیان، معتقد بودند که امامت و خلافت به نصب الهی است و هیچیک از غاصبان در آن حقی ندارند و این باور و اعتقاد در عصر حضور، در میان اصحاب و شیعیان وجود داشته است.
در پایان باید به جناب قلمداران گفت که چگونه ممکن است با وجود این نصوص فراوان در کتب معتبر فریقین، ادعا کرد که اهل بیت (علیهمالسلام) و شیعیان در زمان حضور این چنین ادعایی نداشتند.
پینوشت:
[1]. حیدر علی، قلمداران، شاه راه اتحاد، ص176.
[2]. تاریخ الامم والملوک، محمد بن جریر طبری، بیروت، دار قاموس الحدیث، ج۲، ص۲۱۷.
[3]. کلینی، الکافی، ج1، ص187.
[4]. محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال کشی، ص200.
افزودن نظر جدید