جریان های افراطی
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» مینویسد: تمام آن آدابی که در کتب دعا و زیارات، دلالت بر اذن دخول دارد، آدابی است که برخی به دروغ بر امام بستهاند؛ زیرا در زمان ائمه، گنبد و رواق و بارگاهی نبوده و هنوز از پول حرام سلاطین، این چیزها ساخته نشده بود؛ این در حالی است که قرائن و شواهد تاریخی، خلاف ادعای برقعی را اثبات میکند.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
سید مصطفی طباطبایی، از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، منکر علم غیب انبیاء الهی است؛ در حالی که آیات متعددی از قرآن، گواهی میدهند که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و آنها را انکار میکند.
برقعی از چهرههای شاخص قرآنیون، بر این باور است که ارواح انبیا و صلحا و شهدا از دنیا آگاهی ندارند و برای اثبات مدعای خود به داستان حضرت عزیر (ع) در قرآن اشاره میکند؛ در حالی که آیه مذکور، هیچ دلالتی بر ادعای وی ندارد؛ زیرا اساس این واقعه، به خاطر اثبات چگونگی زنده کردن به او اتفاق افتاده و او نمیبایست از اتفاقات به وجود آمده خبر داشته باشد!
جریان افراطی تشیع لندنی، با سب و اهانت به عایشه (یکی از همسران رسول خدا(ص)) در رسانههای عمومی و به شکل گسترده، اسباب اختلاف و تفرقه میان شیعه و اهلسنت را فراهم کرده است؛ صدور این گونه اعمال، از جانب برخی از افراد منتسب به این جریان، مخالف با سیره اهلبیت(ع) و مخالف با منش علما و بزرگان مذهب شیعه است.
قلمداران از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی مینویسد، اگر حضرت علی(ع) اعتقاد به خلافت بلافصل خود داشت، یا اینکه حق او توسط خلفا غصب شده بود، چرا در خطبه 228 نهجالبلاغه نسبت به عمر تمجید کرده است؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به سایر خطبههای حضرت در نهجالبلاغه و مذمت شدید امام(ع) نسبت به خلیفه دوم، روشن میشود مراد از «فلان» در خطبه مذکور، شخصی غیر از عمر است.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند و از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون»، تهمت ناروایی را به شیعه نسبت داده، مینویسد، شیعیان معتقدند پشت به قبله و رو به ضریح میتوان نماز خواند؛ این در حالی است که نزد شیعه، رو به قبله بودن، شرط همه نمازها است و هیچ عالم شیعی، جز این حکم نمیکند.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی، با دستآویز قراردادن بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه مینویسد: «حضرت در این خطبه تصریح دارد که ایمن از خطا نبوده و معصوم نیست»؛ بنابراین وقتی خود امام علی(ع) میگوید: «من فراتر از این نیستم که خطا کنم»، چرا شما (شیعیان) کاسه داغتر از آش هستید و او را معصوم میدانید؟ این درحالی است که جمله بعدی حضرت در ادامه همین خطبه، این اشکال را رفع میکند. حضرت میفرماید: «اگر خدا مرا از خطا حفظ نکند، من خودم شخصاً و بدون تکیه بر پروردگارم از خطا، محفوظ نمیمانم».
مبین بودن قرآن، بیتردید بدین معنا نیست که همه معارف قرآن برای همه مردم، واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین ندارد؛ بلکه معارف قرآن، مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود، از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی، پرتو میگیرد.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل و زیارت قبور شده، مینویسد: در صدر اسلام، این گنبدها و مرقدها و زیارتگاهها در سیره علی(ع) و اصحاب رسول خدا(ص) نبوده است؛ این در حالی است که آیات و رویات خلاف این ادعای برقعی را اثبات میکند.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل شده است، مینویسد: «هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیا و اولیا، برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند، به هیچ وجه نمیتوانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده، بشنوند». در حالی که اعتقاد به حیات برزخی (که لازمه آن، قدرت شنیدن برای روح است) مورد قبول عموم مسلمانان بوده است.
برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 80 سوره نمل، سعی دارد توسل را شرک بداند، در حالی که این آیه هیچ دلالتی بر ادعای وی ندارد؛ زیرا خداوند در این آیه کسانی را که تحتتأثیر کلام حقّ قرار نمیگیرند، مانند مرده میداند و مکرر میفرماید: شهدا را مرده ندانید، آنان زندهاند و به یکدیگر نوید میدهند و از رزق الهی کامیارند. زندههای سنگدل و لجوج، مردهاند و شهیدان که از دنیا رفتهاند، زندهاند.