تأثیرپذیری سید مصطفی طباطبایی، از وهابیت
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند و از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سدههای اخیر در ایران، جریانهای اصلاحگر دینی به وجود آمدند که هر کدام روشها و مبانی خاصی برای اصلاحگری داشتند. یکی از این جریانها، جریان قرآنیون شیعی است.
«سید مصطفی حسینی طباطبایی» که متولد 1314 شمسی است، یکی از افراد این جریان است. قرآنیون کسانی هستند که برای احادیث، اهمیت لازم را قائل نمیشوند و بسیاری از احادیث را جعلی و ناصحیح میدانند. برخی از آنها، تعداد محدودی از احادیث را صحیح میدانند و برخی دیگر، هیچ حدیثی را صحیح نمیدانند و فقط قرآن را ملاک اعتقاد و عمل میدانند.
سایت عقیده (سایت تبلیغی وهابیت، متعلق به عربستان سعودی) که همیشه به تمجید از افرادی همچون برقعی و طباطبایی پرداخته، در مورد وی مینویسد: «حسینی طباطبایی در نوجوانی وارد حوزه علمیه قم شده و در حدود بیستسالگی، از علمای آن روز مدرک اجتهاد گرفته است. او هرگز لباس روحانیت شیعی را بر تن نکرد و همیشه دنبال تحقیق و کشف حقیقت بوده است».[1]
در این نوشتار، سعی داریم به تأثیرپذیری او از اهلتسنن بپردازیم:
مصطفی حسینی طباطبایی، بر خلاف «سید ابوالفضل برقعی» (یکی دیگر از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی) فقط در برخی امور خاص، سخنان مورد تأیید وهابیت را بیان کرده است.
او هیچ گاه مانند برقعی، مسائل ولایی را به صراحت نفی نکرده است، اما در آثارش، طعنههایی به این مباحث زده است؛ مثلاً نوشته است: «امامان و پیشوایان مذهبی در میان شیعه، به ارباب انواع شبیهترند تا به راهنمایان زندگی؛ به همین دلیل در نیازها رو به سوی آنان داریم و برای ایشان علاوه بر ولایت دینی، تصرف ولایتی و ولایت تکوینی! قائل هستیم و بیشتر از روی آوردن به مساجد، به سوی قبور آنها «شد رحال» میکنیم و خانههای خدا را خالی گذاشته، مقابر بندگان خدا را پر کردهایم و گورها را با زر و سیم زینت کرده و به دور آنها طواف و استغاثه میکنیم و حاجت میطلبیم و زاری میکنیم و یاری میجوییم ... و این مبالغهها، همان است که پیغمبر ما، محمد صلیاللهعلیهوآله، سالها بر ضد آنها مبارزه کرد و قرآن او و سنت او و زندگی او، سراسر از این نبرد حکایت میکند».[2]
حسینی طباطبایی، در یکی از سخنرانیهایش، به کسانی که در مشهد فرزندشان شفا میگیرد و آن را به امام رضا علیهالسلام نسبت میدهند، انتقاد کرده و آن را خیال شخص میداند؛ درحالیکه خداوند فرموده: «و ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»؛[3] «و شما بندگان با آنکه هر نعمت که دارید، همه از خداست» و لذا او آن شخص را گرفتار استدراج الهی میداند.[4]
این سخن او در حالی بیان میشود که همه شیعیان و محبین اهلبیت علیهمالسلام، امام رضا علیهالسلام را حجت خدا میدانند که به قدرت الهی، کراماتی دارد؛ آنکه فرزندش شفا یافته هم میداند که این خداوند است که به وسیله وجود نعمت امام رضا علیهالسلام، فرزندش را شفا داده است.
وی همچنین تأکید بر «اخذ دین از سلف صالح» دارد؛ مسئلهای که صبغه وهابی دارد.[5] بنابر این باید گفت که بررسی و مطالعه آثار و تالیفات سید مصطفی طباطبایی این نکته را روشن میسازد که وی متأثر از اهلتسنن بوده است و از برخی از دیدگاههای شیعی فاصله گرفته است.
پینوشت:
[1]. سایت وهابی العقیده.
[2]. طباطبایی، سید مصطفی، اسلام و بتهای غرب و منهای معنویت، ص49-51.
[3]. سوره نحل، آیه 53.
[4]. سایت صدای اسلام، «سایتی که به صورت اختصاصی به نشر و ترویج آثار و تألیفات سید مصطفی طباطبایی میپردازد».
[5]. طباطبایی، سید مصطفی، خیانتی در گزارش تاریخ، ج1، ص306.
افزودن نظر جدید