نقد مبانی سید مصطفی طباطبایی
مبین بودن قرآن، بیتردید بدین معنا نیست که همه معارف قرآن برای همه مردم، واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین ندارد؛ بلکه معارف قرآن، مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود، از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی، پرتو میگیرد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید مصطفی حسینی طباطبایی یکی سردمداران فرقه قرآنیون معاصر است که در برخی از آثار خود به بررسی و نقد روایات شیعه پرداخته و شیعیان را به پرهیز از اخذ و عمل به چنین روایاتی تشویق میکند. وی در راستای اثبات مدعای قرآنبسندگی مینویسد: «دستهای از مسلمانان بر این باورند که معانی قرآن کریم از دسترس فهم بشر دور است و جز پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله و امام معصوم، کسی به درستی قرآن را نمیفهمد. این رأی، صحیح نیست و بطلانش واضح و آشکار است. زیرا با دعوت خدای بزرگ نمیسازد که بندگان خود را به اندیشیدن در قرآن فراخوانده است تا بدانند که قرآن حق است و از سوی او نازل شده است. این دعوت خدای بزرگ را میتوان در خلال این آیات شریفه یافت که میفرماید: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»؛[1] «و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟»[2]
در نقد و پاسخ به این ادعای سید مصطفی طباطبایی باید گفت که معنای آسان قرار دادن (قرآن) و امر به تدبر در آیات، این نیست که (قرآن) به بیانی ساده و فاقد مفاهیم بلند و ژرف باشد و اول و آخر آن را هر کسی از ظاهرش میفهمد؛ بلکه معنا این است که وقتی قرآن را مطالعه میکنیم، با دقت و تدبر در آیات، مطالبی را میفهمیم که مطابق با ظاهر آیات بوده و طبق اصول محاوره، میتوان به آن احتجاج کرد و هر کسی که با اصول محاوره زبان عرب آشنا باشد، از عبارات قرآن همان معانی و مطالب را میفهمد؛ اما باطن، این چنین نیست؛ زیرا معنای باطنی، مدلول لفظ قرآن نیست، بلکه با مراجعه به آیات دیگر و روایات باید فهمیده شود؛ بنابراین عموم مردم از فهم همه معانی (بطون) قرآن ناتواناند و برای فهم مفاهیم آن به تفسیرکنندگان خدایی محتاجاند. خداوند متعال در خود آیات قرآن میفرماید: «وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَی عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛[3] «و چگونه کافر خواهید شد درصورتیکه آیات خدا بر شما تلاوت میشود و پیغمبر خدا میان شماست؟ و هر کس به دین خدا متمسّک شود محققاً به راه مستقیم هدایت یافته است».
در این آیه، دو عامل برای هدایت مردم و حفظ آنان از گمراهی معرفی شده است:
یکی آیات کتاب خدا که بر مردم تلاوت میشود و دوم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که در بین آنها است و مضمون وحی را تبیین میکند. از ظهور کلام فهمیده میشود که کتاب خدا، بدون ضمیمه شدن تفسیر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به تنهایی برای در امان نگه داشتن آنها از کفر، کافی نیست؛ زیرا ممکن است مضمون وحی را درست نفهمند و آن را بد تفسیر کنند و گمراه شوند.
علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه، پس از آنکه روایات دلالت کننده بر اشتمال قرآن بر ظاهر و باطن را یادآوری میکند، در بخشی، درباره تعریف آن دو (ظاهر و باطن) میگوید: «ظاهر آیه همان معنای روشن و آشکار آن است و باطن آیه آن معنایی است که در پس معنای ظاهر جای گرفته، چه آن معنای باطن، یکی باشد یا بیشتر و چه با معنای ظاهر نزدیک باشد، به گونهای که برای ارتباط با آن نیاز به واسطه نداشته باشد، یا آنکه میان آن دو، فاصلهای باشد به شکلی که ارتباط باطن با ظاهر، نیازمند واسطه باشد».[4]
بنابراین قرآن در عین نور و هدایت و قابل فهم بودن برای عموم، دارای معانی و مراحل و مراتبی فراتر از فهم و درک عموم است و برای فهم همه معانی آن (در حد مقدور) و برای در امان ماندن از بدفهمی و اشتباه، چارهای جز مراجعه به مفسران خدایی قرآن، یعنی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و جانشینان معصومش و بعد از آنان، عالمان ربانی تربیت شده در این مکتب نیست.
پینوشت:
[1]. سوره قمر، آیه 17.
[2]. حسینی طباطبایی ، مصطفی، فتح البیان، ص22.
[3]. سوره آلعمران، آیه 101.
[4]. طباطبایی ، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص74، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
افزودن نظر جدید