مباحث تاریخی
از جمله راهکارهای ضد شیعی در خدشه و شبههسازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیدهاند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکهی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبههافکنیهای گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.
از جمله بدعتهایی که توسط عمر بن خطاب در دین گذارده شد، تحریم متعه بود این در حالی است که روایات متعدد کتب اهلسنت و عمل صحابه در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوران خلافت ابوبکر و بخشی از دوران عمر بن خطّاب و حتی پس از آن، نظر شیعه در حلّیت متعه را تایید میکند، امّا عمر بن خطّاب آن را تحریم کرد.
عدهای از مسلمانان با اجازه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مکه به سرزمین حبشه هجرت کردند و در سال هفتم هجری به مدینه بازگشتند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در فضیلت آنان میفرماید: مهاجرین از مکه به مدینه یک بار هجرت کردند و برای مهاجرین به حبشه (اهل سفینه)، دو هجرت محسوب میشود.
شأن حفظ دین از شئونی است که میتوان برای امام معصوم مطرح کرد.بدین معنا که امام معصوم باید به لحاظ سیاسی واجتماعی به گونهای رفتار کند که نگذارد دین نابود شود بنابراین براساس سیره و سخنان معصومان این شأن و وظیفه به گونههای مختلف انجام میشود.
در جریان شکل گبری و استحکام دین مبین اسلام جنگهای بسیاری رخ داده است، ولی آنچه که حائز اهمیت است، تفاوت دیدگاه رسول خدا با خلفای بعد از اوست. حضرت رسول نهایت رافت و مهربانی را نشان می داد و از اسلام یک چهره ایی زیبا به نمایش میگذاشت تا بتواند افراد بیشتری را به اسلام گرایش دهد. برخلاف جنگهایی که برخی از صحابه انجام دادند.
مواضع علمای اهل سنت، در مورد اتفاقات پس از رحلت رسول خدا متفاوت است؛ آنها یا باید بگویند خلفا و مسلمانان صدر اسلام، مورد غضب الهی هستند، یا باید روایات صحیح فضایل را تکذیب کنند و یا باید اتفاقات پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را منکر شوند، تا این ننگ را از چهره غاصبین پاک کنند.
بزرگان اهل سنت به خوبی چهره ابن تیمیه را شناخته و با مطالبی که در کتابهای خود آوردهاند درباره او افشاگریها نمودهاند. از باب نمونه «شوکانی» در معرفی محمد بخاری حنفی میگوید: «محمد بخاری حنفی از ابنتیمیه بسیار متنفر بود تا جایی که در مجلسش تصریح میکرد که هر کس ابنتیمیه را «شیخ الاسلام» بداند کافر است.
ابن ابی شیبه، در کتاب مصنف خود آورده است که عمر به در خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت! ولى سوگند به خدا! اگر مخالفین حکومت در خانه تو جمع شوند، دستور میدهم خانه را بر آنها بسوزانند. برخی از عالمان نیز این تهدید را بهطور مبهم ذکر کردهاند.
درد و رنج حضرت زهراء(سلام الله علیها) ابن بود که اگر امروز حق دختر خاتم از بین برود و عصمت و فضیلت اهلبیت پیامبرشان نادیده گرفته شود، فردا با حق امت چه خواهند کرد، هدایت و سعادت امت چه سرنوشتی پیدا میکند، در واقع رنج و درد و فریاد فاطمه زهراء برای نجات بشریت بود.
آنچه که تعجب انسان را بر می انگیزد عداوت برخی از مسلمین نسبت به پسر عمو و وصی رسول خداست. با نگاهی به تاریخ به راحتی می توان پاسخ این تعجب را گرفت. وقتی سب و دشمنی آل البیت به عنوان یک فرهنگ در آوده باشد، باید در زمان کنونی با چنین برخوردهایی مواجه باشیم. سنتی که از نیاکان اموی باقی مانده است.
مسئله جانشینی رسول خدا از مباحثی است که شدیدا بین دو مذهب شیعه و اهل سنت در آن اختلاف است. شیعه طبق نصوص قرآن و روایت رسول اکرم معتقد است که امام مانند پیامبر است و باید از جانب خداوند نصب و تعیین گردد و مردم توان انتخاب جانشین رسول خدا را ندارند. برخلاف اهل سنت که تعیین امام را بر عهده مردم گذاشته اند.
اهل سنت با بیان بعضی مطالب دنبال توجیه کردن برخی از جنایاتی هستند که در صدر اسلام رخ داده است. مطالبی همچون مودت و الفت بین اهل بیت رسول خدا و خلفا. در حالی که همه به شهادت تاریخ می دانیم هیچ مودتی بین این دو گروه نبوده است وحتی بالاتر اینکه کینه بسیار زیادی نسبت به اهل بیت در دل برخی از اصحاب وجود داشت.
اهل سنت بر این باورند که امر جانشینی رسول خدا یک امر مادی و دنیوی است. لذا معتقدند که خلیفه رسول خدا باید توسط مردم تعیین شود. در حالی که این تفکر طبق نصوص قرآن و کلمات نورانی رسول خدا، باطل است. شیعه معتقد است همانگونه که پیامبر از جانب خداوند تعیین می گردد، امام هم باید منتخب خداوند باشد
اهل سنت اگر بخواهند بر منبای خود به این سوالی که در متن مطرح میکنیم پاسخ دهند بی شک، در پاسخ به این سوال به بن بست خواهند رسید و بسا اگر بی تعصب به مساله نگاه کنند و تاریخ را بررسی و واکاوی دقیق نمایند چارهای جز پذیرش ظلم ابوبکر و غصب خلافت توسط او نخواهند داشت.