پرسش و پاسخ
مبلّغ بهائی پس از نقل روایتی که مسلمانان را به سبّ و لعن بدعتگذاران امر مینمود، انتساب چنین سخنی به پیامبر اسلام را غلط دانست. در پاسخ میگوییم: با ملاحظهی منابع اسلامی درخواهیم یافت که پیشوایان اسلام، از دشنام بسیار نهی کردهاند. بنابراین منظور از سبّ و لعن که در قرآن نیز به کار رفته طلب عذاب و ناکامی برای دشمنان دین است.
بهائیان ادعا دارند که مراد از نبأ عظیم در قرآن، اشاره به ظهور پیامبرخواندهی آنان دارد. در پاسخ به این ادعا میگوییم که با توجه به اینکه پیشوایان بهائی، از تأویل نصوص الهی منع کرده و درک معانی آن را به پرسش از اهلش واگذار کردهاند؛ تفاسیر اسلامی نبأ عظیم را به روز قیامت تفسیر کرده و هیچ قرینهای بر ظهور پیامبر جدید گواهی نمیدهد.
یکی از شعارهای فریبندهی بهائیت، تساوی حقوق زن و مرد است. اما فریبنده از آن جهت است که بهائیت، حتی در امور تشکیلاتی خود هم حاضر به اجرای آن نبوده و از عضویت زنها در بیتالعدل جلوگیری میکند. مبلّغان بهائی نیز در یکی از توجیهات این تناقض آشکار، شایستگی زنهای بهائی را زیر سؤال برده و آنان را به عقبماندگی محکوم کردهاند.
بر اساس دلیل لزوم تجدید ادیان متناسب با هر عصر و زمانه، که بهائیان در رَد اسلام میآورند؛ میبایست نسخ بهائیت را نیز پذیرفت. اما ممکن است بهائیان قول پیامبرخواندهی خود را در بقای هزارسالهی مذهبش مطرح سازند، که در این صورت میبایست ماجرای نسخ بابیت و ادعای حسینعلی نوری در گذر دوهزار سال در کمتر از بیست سال را به آنان یادآور شد.
یکی از اصول کلی تمام جنبشهای نوظهور، توجه به ندای درون است. این درحالی است که تسلیم خداوند شدن و به فرمان و ارادهی او عمل کردن، آموزهای است که در ادیان اصیل مورد تأکید بوده است؛ اما در شبه جنبشهای معنوی، خواست خود و دنبال کردن امور دلخواه به عنوان رستگاری و سعادت معرفی میشود.
کانال تبلیغی بهائی با اشاره به رهبری «بهائیه خانم» و «روحیه ماکسول» بر بهائیت، مدعی حس روشنفکری بهائیان شد. در پاسخ میدانیم که: اولاً: جناب عبدالبهاء، جنس مرد را برتر از زن دانسته. ثانیاً: بهائیت اجازهی عضویت زنان در بیتالعدل را نمیدهد. ثالثاَ: ریاست این دو زن بر بهائیان، موقتی و به دلیل عدم حضور مردی واجد شرایط بوده است.
در امر مبارزه با فساد نبايد هيچ تبعيضي ديده شود. هيچ كس و هيچ نهاد و دستگاهي نبايد استثنا شود. هيچ شخص يا نهادي نمي تواند با عذر انتساب به اين جانب يا ديگر مسئولان كشور خود را از حساب كشي معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند بايد برخورد يكسان صورت گيرد.
مبلّغ بهائی در توجیه سخن حسینعلیبهاء بر کر و کُور شدن برای ایمان به او و تعارض آن با تحری حقیقت، مدعی شد: در بهائیت دین موروثی نیست و هرکس از دین خود برگردد مجازاتی ندارد». در پاسخ میگوییم: با برنامهریزیهای تشکیلات بهائی، عملاً در بهائیت نیز دین موروثی است. بعلاوه، مجازات سخت طرد، برای معرضین از بهائیت در نظر گرفته شده است.
مبلّغ بهائی در توجیه درخواست رهبرشان مبنی بر کر و کُور شدن پیروان و تعارض با تحری حقیقت مدعی شدند: کر و کُور شدن به معنای بریدن از دنیاست که نهایتاً به تحری حقیقت منتهی میشود. این ادعا در حالیست که ادامهی همین عبارت حسینعلی نوری و سخنان او در کتاب ایقان، به خوبی نشان میدهد که وی، پیروانی کاملاً کر و کُور میخواسته.
سایت آیین بهائی، با قرار دادن بخشی به نام «کشور مقدس ایران در خلال آثار بهائی»، در تلاش برای جذب قلوب ایرانیان به سوی بهائیت است. اما لازم است بدانیم بر خلاف تکریمهایی که به پیشوایان بهائی نسبت به ملّت ایران داده میشود؛ مردم شریف ایران، همواره آماج توهینها و ناسزاگوییهای پیشوایان بهائیت، خصوصاً پیامبرخواندهی این فرقه بودهاند.
به نظر مي رسد مشكل در اجرا نشدن قوانين، عملكرد نادرست برخي از مسئولان نظام است طبيعي است كه انتخاب و گزينش مسئول برتر اجرايي كشور، يعني رئيس جمهور با مردم است و اگر مردم فرد شايسته و صالحي را براي اين كار انتخاب نكنند مشكلات و نارسائي هايي براي كشور بوجود خواهد آمد، بنابراين نمي توان همه اشكالات را متوجه رهبر دانست و تمام مسئوليت ها را متوجه ايشان دانست، بلكه هماهنگي و همكاري مردم با رهبر و مسئولان کشورو افزايش پايبندي آنان به قوانين و تلاش آنان در جهت اجراي صحيح و دقيق قوانين در اصلاح امور كشور، نقش اساسي دارد.
ناظر استصوابي، علاوه بر برخورداري از حق ناظر اطلاعي، نيز حق دارد كه وظيفه احراز و تصويب اينكه عمل مجري بر اساس قانون انجام پذيرفته را بر عهده داشته باشد و خود در اين مورد به صورت يك قاضي عمل مي كند.
وكيل به كسي گفته ميشود كه كاري به او واگذار ميشود تا از طرف واگذار كننده انجام دهد. به عنوان مثال كسي كه مسئوليت انجام كاري به او سپرده شده است اگر به هر دليل نتواند وظيفهاش را انجام دهد فرد ديگري را براي انجام آن كار انتخاب كرده و به او اختيارات لازم را اعطاء ميكند تا او در حيطه اختيارات داده شده به انجام آن كار اقدام نمايد.
با توجه به اينكه كار بازنگري قانون اساسي در زمان امام راحل(ره) و با هيئتي كه تركيب آن را خود ايشان معين كرده بودند شروع شد و به پايان رسيد.[7] گرچه رأيگيري عمومي براي تصويب نهايي قانون اساسي بازنگري شده، بعد از رحلت امام انجام شد؛اما ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اصلاح قانون اساسي در اين خصوص و در همه بندهاي اصلاح شده ديگر در راستاي ارشادات و تأكيدات آن امام راحل(ره) بوده است.