آسيب شناسي مشترك
کتاب به عنوان یکی از ابزار مهم تبلیغ و ترویج فرقه های انحرافی مورد بهره برداری است، لذا باید به صورت تخصصی گروهی به رصد کتاب های در حال انتشار و منتشر شده اقدام کنند و مصادیق کتب ضاله را مشخص کنند.
فرقه های انحرافی و شبه معنویت های نوپدید معمولاً ارتباط تنگاتنگی با بحث همجنس گرایی دارند. علت این نزدیکی مخرج مشترک همجنس گراها و فرقه های انحرافی می باشد، یعنی هر دو مسیر و اهداف شان غیر الهی و مخالف فطرت می باشد.
عضویت در فرقه های انحرافی علل متعددی دارد از جمله مواردی که می شود به آن اشاره کرد: حس کنجکاوی، جهت نشان دادن اعتراض خود به جوامع مذهبی، بی هویتی، تشکیل نشدن شخصیت مستقل، شبهات اعتقادی، مشکلات مالی و...
باید بین افرادی که مستضعف فکری هستند و بخاطر شرایطی در یک فرقه وارد شده اند با افرادی که عالمانه و عامدانه در یک فرقه هستند و از این طریق منافعی کسب می کنند، فرق گذاشت. با گروه اول با مدارا و گذشت برخورد کرد ولی برخورد با گروه دوم باید قاطع و جدی باشد.
اگر شخصی روحیه حق پذیری داشته باشد نتیجه حقیقت جوئی خود را می پذیرد ولو منفعت بزرگتری از دستش برود. اما انسانی که دنبال هوا و هوس و گرفتار دنیا باشد نمی تواند حقیقت را بپذیرد و منفعت بیشتر ولو باطل را می پذیرد.
هر مکتب و شبه معنویتی که در آن مؤسس یا اعضای فرقه ادعای ارتباط با غیب داشته باشند ولی ملاکی برای تشخیص مکاشفات رحمانی از شیطانی نداشته باشد و آن را ارائه ندهد، نشانه ای است که احتمال زیاد مکاشفات شیطانی در آنجا وجود دارد.
افرادی که دسترسی به معنویت ناب و کامل ندارند و از طرفی غریزه معنویت خواهی فشار بر روح و روان این انسان ها وارد می کند. این افراد تصمیم می گیرند یک معنویت و سبک زندگی معنوی متناسب تر با خود را انتخاب کنند تا حداقل بخشی از این فشار غریزه معنویت خواهی کم شود.
بعضی شبه معنویت های جدید مدعی هستند که می توانند علاوه بر رفع رنج های بشر، معنویتی آرامش بخش نیز به او عرضه کنند. انسان های دارای رنج و مشکل و مستأصل، نیز دست سوی این شبه معنویت ها دراز می کنند.
معرفت شناسی عملی یعنی برای اینکه بدانیم یک نظریه یا فعل صحیح است یا نه، نیازی به بحث و استدلال عقلی و بررسی شواهد و قرائن حول آن موضوع نیست، بلکه با عمل به آن آموزه متوجه حقانیت، صحیح و غلط بودن آن می شویم. این فرایند اشکالاتی دارد.
فرقه ها و شبه معنویت های انحرافی با بزرگ نمائی و تکنیک هائی افراد را به فرقه جذب می کنند. مثلاً با ارائه آمار بالای پیروان، به پیروان اندک قوت قلب می دهند که در مدت کوتاهی به این تعداد زیاد رسیدند و این آمار بالا از داشتن هم فکر، نشان از حقانیت فرقه است.
یک انسان به قوای معرفتی خود ایمان دارد و نتیجه ادراکات قوای معرفتی خود را قابل قبول تلقی می کند، حال وقتی می بیند یک شخصی از لحاظ صفات شخصیتی و قوای ادراکی از او بالاتر است حکم می کند که باورهای آن شخص هم درست است.
معمولاً عامل وراثت و محیط بر عامل اختیار مؤسسان مکاتب انحرافی و شبه معنویت های نوپدید غلبه می کند و این چیرگی بر شخصیت یا به صورت مطلق یا متأثر از آن است. یعنی قوه حق جوئی و حق پذیری موقع فعالیت، تحت تاثیر عامل وراثت و محیط کژکاری می کند و آموزه های انحرافی شکل می گیرد.
معنویتی صحیح می باشد که مطابق فطرت و سرشت انسان باشد. همچنین مخالفتی با عقل نداشته باشد. اگر یک آموزه مخالف عقل باشد اصطلاحاً می گوئیم تناقض بیرونی دارد. اگر آموزه های یک مکتب یا شبه معنویت مخالف هم باشند و همدیگر را نقض کنند اصطلاحاً می گوئیم تناقض درونی دارند.
بعضی مکاتب معتقدند که داشتن ثروت، قدرت و رفاه یکی از نشانه های شایستگی، برتری و موفقیت یک انسان بر دیگران است. مثلا آموزه قانون جذب در تفکر نوین این نوع تفکر را ارائه می دهند. یا در آئین «جین» زندگی در فقر موجب سعادت است. این ها افراط و تفریط است.