عوامل تاثیر گذار بر شخصیت سرکرده فرقه ها

  • 1401/07/07 - 09:56
معمولاً عامل وراثت و محیط بر عامل اختیار مؤسسان مکاتب انحرافی و شبه معنویت های نوپدید غلبه می کند و این چیرگی بر شخصیت یا به صورت مطلق یا متأثر از آن است. یعنی قوه حق جوئی و حق پذیری موقع فعالیت، تحت تاثیر عامل وراثت و محیط کژکاری می کند و آموزه های انحرافی شکل می گیرد.
ملاک تشخیص انحراف, عوامل مؤثر بر شخصیت, شبه معنویت نوپدید, اوشو, پونا

مؤسسان معنویت های کاذب معمولاً دارای خانواده نامتعادل و محیط زندگی ناسالم بوده اند و به نظر می رسد این عامل محیطی و وراثتی بر اختیار این گونه افراد تاثیر گذاشته و لذا باعث ایجاد آموزه های انحرافی متاثر از عامل محیطی و وراثتی شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان های مختلف در یک وضعیت واحد عموماً واکنش های مختلفی از خود نشان می دهند. ولی انسان هائی که در یک آئین و مرام هستند و ملیت و تربیت تقریباً واحدی دارند واکنش ها و تصمیم هایشان زیاد با هم تفاوت ندارد. محققان تعلیم و تربیت و دانشمندان علم روانشناسی به صورت اساسی سه عامل را در رشد و شکل گیری شخصیت مؤثر می دانند:

1.عامل وراثت: صفات بارز شخصیتی والدین تا چند نسل در یک کودک ممکن است ظاهر شود. علم ژنتیک هم در بحث ویژگی های جسمی و علم روانشناسی و روانپزشکی این مطلب را بیان می کنند.
2.عامل محیط: نوع باورها و اندیشه ها، میزان بهره مندی از مواهب دنیوی، سطح فرهنگی، نوع تربیت در کودکی در محیط زندگی عوامل دیگری بر شکل گیری شخصیت می باشند.
3. اختیار: گاهی در میان خانواده بزهکار و سطح فرهنگی و معیشتی نامطلوب، کودکی با تلاش و اختیار خود بر سختی ها غلبه می کند و شخصیتی مناسب و الگو مانند از خود به نمایش می گذارد. لذا گاهی عامل اختیار، متاثر از دو قوه دیگر نیست.

تاثیرگذاری بیشتر بر شکل گیری شخصیت یک فرد در دوران کودکی با عامل اول و دوم است. و عامل سوم معمولاً تحت تاثیر دو عامل دیگر قرار می گیرد و ضعیف تر است. اما این عامل سوم به حدی هست که اگر شخصی بخواهد و با اراده جازم تلاش کند می تواند خود را از سلطه کامل دو عامل اول خارج کند یا اثرشان را متعادل کند و به جبر محیط و صفات وراثتی نمی انجامد.

امام علی (علیه السلام) در رابطه با نقش تربیت و ماندگاری و اثر گذاری آن می فرمایند: «الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ(1) یادگیری در كودكی مانند كَنده كاری روی سنگ است.(ماندگار است).» در مکاتب انحرافی و شبه معنویت های نوپدید معمولاً دو عامل اول یعنی عامل وراثت و محیط بر عامل اختیار غلبه می کند و این چیرگی یا به صورت مطلق می باشد یا متأثر از آنان است. یعنی قوه حق جوئی و حق پذیری موقع فعالیت تحت تاثیر عامل وراثت و محیط، کژکاری می کند. لذا می بینیم متأثر شدن قوه مُدرکه و شناختی در محیط های مختلف، متناسب با آن محیط است. معمولاً سوگیری های شناختی غلط، ولی هماهنگ با محیط و وراثت دارد. اما عوامل دیگر بر اختیار و قوای شناختی انسان های مصلح و پیامبران تاثیر نمی گذارد.

سوالی که پیش می آید این است که چطور تشخیص دهیم مدعی معنویت و نبوت به راه است است یا به خطاست؟
ملاک تشخیص را در سرشت و درون خود داریم، همه انسان ها میل به خوبی دارند و آن را تحسین می کنند و از اعمال بد متنفر هستند و عاملش را شماتت می کنند. اصطلاحاً به این قوه درونی فطرت گفته می شود و مؤید این فطرت عقل می باشد و با این ملاک، متوجه انحرافات و یا تاثیرگذاری عوامل دیگر بر آموزه ها می شویم.
به عنوان نمونه پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در محیطی به دنیا آمد و بزرگ شد که ثروت و شهوت پرستی در اوج خود بود و از لحاظ فقر فرهنگی در حدی بودند که کل انسان‌های باسواد در شبه جزیره عربستان کم تر از بیست نفر بود و انحرافات به حدی بود که نوزاد دختر را می کشتند. ولی این مُصلح جهانی نه تنها تحت تأثیر این فضا قرار نگرفت بلکه جلوی زنده به گور کردن دختران و شهوت پرستی را گرفت و با آموزش و فرهنگ سازی موفق شد یک جامعه بَدوی و وحشی را تبدیل به یک جامعه با فرهنگ و با سواد کند. با تربیت همین مردم، از آن ها انسان های معنوی ساخت و ارزش های مادی را تبدیل به ارزش های معنوی کرد.

حال مقایسه کنید با آقای «اوشو» موسس شبه معنویت انحرافی در عصر ما. اوشو در خانواده ای بود که ده خواهر و برادر داشت و لذا با مادر بزرگ و پدر بزرگ زندگی کرد و این خلأ محبت والدین در نهایت باعث شد نهاد خانواده را زیر سوال ببرد و حتی پیشنهاد داد کودکان به دور از والدین و در کمون های مخصوصی بزرگ شوند(2) و این امر ناشی از دوری از احساسات و حس مادری است که در کودکی داشته است. اما همجنس بازی را قبول می کند: «ازدواج دو زن با یکدیگر یا دو مرد با یکدیگر با وجودی که غیر علمی است ولی قابل قبول است و کسی نمی تواند مانع آن شود.»(3)
پدر بزرگ پدری و مادر بزرگ مادری اوشو تقریباً هیچ دینی نداشتند. آئین پدر بزرگ او بیشتر خوردن و آشامیدن و شاد بودن بود. بی سواد بود و به آن افتخار می کرد. اوشو متأثر از این فضا، در بزرگسالی و با تاسیس مرکز «پونا» لذت پرستی و شادی را یکی از ارکان شبه معنویت کاذب خود قرار داد و تحصیلات و درس خواندن را امری مذموم و بی فایده دانست. 
پس با کمی تامل و مطالعه می شود تشخیص داد که عوامل موثر بر شخصیت یک فرد چیست؟ و با رجوع به آموزه ها و اعمال متوجه می شویم چقدر از عوامل تاثیر گرفته است. و آیا این ها انحرافی است یا خیر؟
پی‌نوشت:
1.علامه مجلسی،بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۴ و شهید ثانی،منیه المرید، ص ۲۲۶.
2.اوشو، آینده طلائی، ترجمه مرجان فرجی،تهران، انتشارات فردوسی، 1380، ص98(البته مترجم این دیدگاه را نقد می کند)
3.محمد تقی فعالی، نگرشی بر آراء و اندیشه های اوشو، انتشارات عابد، تهران،1388، ص28

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.