آسيب شناسي مشترك
سوء استفاده فرقه حلقه از واژه عرفان، امری غیر قابل انکار است. عرفانی که ارائه دهند سلوک عنکبوتی عرفان کاذب حلقه است و ما باید با هوشیاری کامل فریب ظاهر شعار و القاب این فرقه ضاله نخوریم تا تاریخ تکرار نشود و بار دیگر مسجد ضرار ساخته نشود.
انسان علاوه بر تأثير و تصرف عمومى، از اقتدار خاص و بالايى برخوردار است كه چه به لحاظ شناختى و چه به لحاظ عملى و ارادى بر جهان هستى سيطره دارند و گاهى باعث آن مى شود كه اعمالى همچون كرامت و اعجاز از او صادر شود، ولی در این مسیر شیادان زیادی هستند که رهزن مردمان ساده لوح هستند.
كشورهاى غربى براى تسلط بر منابع سرشار كشورهاى اسلامى همواره از ابزار تفرقه و فرقهسازى استفاده نموده اند و تلاش نموده اند با فرقهسازی و یا با بزرگ نمايى اختلافات مذهبى و پرنگ نمودن آن به اصطلاح از آب گل آلود ماهى بگيرند و بدين طريق به اهداف شوم خود دست يابند ردپاى اين سياست شيطانى را مىتوان در كشورهاى اسلامى جستجو نمود.
ساختار بازاری، مصرفی و تفننی که با مفهوم سبک زندگی تعریف میشود، مجالی برای ورود معنویت اصیل به زندگی باقی نمیگذارد. زندگی امروزی با معنویتها و دینهای اصیل که هدفشان تزکیه و تربیت انسان بود، سازگار در نمیآید. معنویت حقیقی برنامهای برای تحول در اعماق وجود انسان است، نه صرفا بازی در سطح و سبک زندگی.
نظام سرمایهداری با در اختیار داشتن نظام تولید حقیقت مجازی میکوشد آرمانها و ارزشهای خود را به جای اینکه از طریق یک جنبش با صد نفر پیرو بیان نماید، توسط صدها شبهجنبش که هر کدام تعداد کمی عضو دارند و اعضای مشترک نیز بین آنها زیاد است، عرضه کند. به این ترتیب نوعی بازنمایی تکثر صورت گرفته و کمبود تعداد اعضا با افزایش تعداد شبهجنبشها جبران شده است.
لیبرالیسم الهیاتی از آنرو اهمیت پیدا میکند که هرکدام از ادیان و سنتهای کهنِ معنوی را دارای بهرهای از حقیقت میداند و درصدد است تا در این بهرهها شریک شود و از آنها برخوردار گردد. از اینرو به تکثرگروی دینی اقبال نشان میدهد تا از این رهگذر باب گفتوگو میان ادیان گشوده شده و حقیقت در میان آنها جریان یابد و جابهجا شود.
خرافات در امور معنوی به جهت اینکه آزمونپذیر نیستند، پیدا میشود. با توجه به آزمونپذیر نبودن امور معنوی، اگر تعالیم از سرچشمههای الهی جدا شود، لبریز از خرافات و پندارها و اوهام خواهد شد. آنچه میتوان مانع از نفوذ خرافات به افکار و باورهای مردم شود، علوم روز نیست، بلکه خودشناسی بر شالودهای معنوی است که ساختار فطرت را مشخص میکند و انسان را با آنچه حقیقتا میخواهد، آشنا و روبرو میسازد.
بسیاری از روشنفکران دینگریز، دین را آغشته به تعبّد کورکورانه و آلوده به تعصب میپندارند: «بزرگترین نقدی که بر طرز تفکر و نحوۀ معیشت سنتی میتوان داشت این است که تعبّدی و طالب تسلیم و تقلید و به همین جهت استدلال گریز و حتی استدلالستیز است.» شاید این پندارها و پیکارها با دین و پناهجویی به دامان عقلانیت سکولار در دنیای مسیحیت معقول به نظر برسد؛ اما در قلمرو معنویت اسلامی ابهام و تعارض زیادی پیدا میکند.
مفهوم «نوپدید» که معمولا آن را با وصف «NEW» در عبارت جنبشهای معنوی نوپدید به کار میبرند، اینطور تعریف میشود؛ حرکتهای معنوی که در واکنش به مقتضیات مدرنیته به وجود آمدهاند؛ یعنی رویکرد حذفی یا فروکاهندۀ مدرن نسبت به دین و معنویت واکنشهایی را ایجاد کرده که به صورت جنبشهای معنوی نوپدید تعریف میشوند.
این دو ویژگی یعنی تلاش برای «مقبولیت اجتماعی» و «جایگزین پذیری»، شبهجنبشهای معنوی را به صورت یک جریان فرهنگی در آورده است که مجموعهای از ایدهها و تفسیرهای خاص انسان و جهان و ارزشهای معنوی را ارائه میدهند. این جریان فراگیر فرهنگی که از طریق رسوخ و رسوب، تغییراتی را در نگرشهای معنوی مردم ایجاد میکنند، نمیتوانیم فرقه بنامیم و باید نام مناسبی برای آنان پیدا کنیم.
شروع از یک سازمان یا فعالیت سازمانی، ویژگی شبهجنبشها است که از نهاد حاکمیت برمیآیند و جنبههای مدنی ضعیفی دارند. این ویژگی برای اعمال یک مدیریت متمرکز که میخواهد دموکراتیک به نظر برسد و نیز برای هیاهوسازی مناسب است، اما هیچگاه نمیتواند، نفوذ واقعی و پایدار در بین مردم پیدا کند.
شبهجنبش معنوی تأکید میکنند که در آستانۀ ورود به یک عصر جدید و دورهی تازه از تکامل انسانی هستیم؛ دورهای که با تکامل معنوی شکل میگیرد. در این دوره انسانها با آگاهی برتر یا خدای درون در ارتباط قرار میگیرند و توان خلق یک دنیای جدید را پیدا میکنند که در آن همهی آرزوها و خواستههایشان تحقق پیدا میکند.
یکی از اصول مشترکی که در بین بسیاری از شبهجنبشهای معنوی رایج و مرسوم است، تقدس سرمایهداری است. در این اصل گفته میشود: افراد برخوردار، ثروتمند و قدرتمند نیروی نامحدود درون را کشف کرده، خدای درونشان بیدار شده و قوانین خلقت را شناختهاند، بنابراین توانستهاند آرزوهای خودشان را تحقق ببخشند و به آنچه میخواهند، دستیابند.
«یوگا» و «مدیتیشن» یکی از اصول مشترک در بین شبهجنبشهای معنوی است. مدیتیشن یکی از مراحل هشتگانۀ یوگاست که به توقف فکر بر یک موضوع مربوط میشود. مدیتیشن معادل انگلیسی دایانا در زبان سانسکریت است و برخی از مترجمان فارسی، واژۀ «مراقبه» را معادل آن قرار دادهاند. دایانا تمرین ذهنی برای فکر نکردن و توقف کنشها و واکنشهای ذهنی است.