رفتار با پیروان فرق انحرافی چگونه باشد؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاهی با افرادی مواجه می شویم که عضو یک مکتب انحرافی یا شبه معنویت کاذب هستند یا به آن علاقه مند می باشند. سوالی که مطرح می شود این است که با این افراد چه رفتاری داشته باشیم؟
معمولاً افراد مختلف رفتارهای متفاوتی با پیروان این فِرق انحرافی دارند:
1. گروهی قائل هستند که همه با اختیار و تعمداً راه باطل را انتخاب کرده اند. لذا قائل به تکفیر و نسبت دادن صفات ناروا و زشت به آنها هستند. مثلاً آنها را کوردل، منافق، فاسق می نامند و حتی بعضاً نسبت حرامزادگی و... به آنها می دهند و احکام تند همراه خشونت برایشان صادر می کنند.
2. گروهی دیگر که تسامح افراطی دارند معتقدند نباید اعضای فرق انحرافی و حتی سردمدارانشان را شماتت و توبیخ کرد و با آنان برخورد نمود. آنها معتقدند هر کس با دیدگاه خود سعی می کند به حقیقت و کمال برسد ولو به نظر ما باطل باشد.
3. گروه بعدی بی تفاوت تر از گروه قبل (تسامح افراطی) هستند و حتی در حقانیت مبانی و مکتب خود نیز شک دارند. لذا به خود اجازه نقد و برخورد با پیروان سایر فرق را نمی دهند.
4. گروه بعدی معتدل تر هستند، یعنی به قضایا صفر و صدی نمی نگرند. همه را با یک چوب نمی رانند. بلکه قائل به تفکیک افراد عضو فرقه هستند و حکم کلی صادر نمی کنند. به نظر باید در مقابله با پیروان فرق انحرافی از این گروه تبعیت کرد. این گروه معتقد هستند شرایط محیطی، آموزشی و ... در انتخاب های افراد تاثیر دارد لذا هر کس که عضو فرقه باطلی است لزوماً خود آن شخص و شخصیتش باطل و انحرافی نیست. مثلاً کودکی که در میان یک خانواده بی بند و بار بزرگ شده است و قرآن کریم و مقدسات را قبول ندارد لزوماً یک شخصیت منحرف نیست بلکه به خاطر شرایط و اینکه خانواده عضویت در یک فرقه داشته با آموزه های فرقه اُخت شده است و می شود با آموزش و گفتگو و...این شخص را هدایت کرد.
یا مثلاً در نظر بگیرید یک خانمی که سرپرست خانواده است و شغل خود را از دست داده است. استرس بی پولی و مشکلات مالی دائم بر ذهن او هجوم می آورند ، به ناگاه با یک کانال تلگرامی یا پیچ اینستاگرامی در فضای مجازی آشنا می شود که در آن مباحث موفقیت، مثبت اندیشی، قانون جذب و مباحث روانشناسی زرد را مطالعه می کند. تنهائی و بی کسی او را وابسته به این مطالب می کند و با تلقین کم کم این مباحث، جزو عقیده او می شود. همین خانم که روزگاری اهل نماز و روزه و حجاب بود بیان می کند که مشکلاتش را از طریق توجه به کائنات و انرژی جاری در هستی بر طرف می کند و دیگر به دعا و نماز که وسیله ارتباط با خداوند هستند بی توجه است. در این مورد نباید عامل محیط و شرایط روحی و روانی سخت این خانم را نادیده بگیریم و به او نسبت هایی ناروا که گروه اول(تکفیر) قائل بودند بدهیم. بلکه باید نهادهای مدنی و اجتماعی سعی کنند مشکلات او را حل کنند. سپس وقتی شرایط محیطی و جو روانی مساعد فراهم شد با گفتگو این شخص را هدایت کرد. در خیلی موارد صبر و تحمل در این موارد باعث می شود خود شخص بعد از مدتی پی به باطل بودن فرقه ببرد و از آن رو برگرداند.
البته نکته مهم این است که نهادهای فرهنگی و دینی باید به وظایف خود در آگاه سازی و نقد این فرق انحرافی بپردازند تا کسی که مطلبی باطل را مطالعه می کند حداقل نقد کوچکی هم در دسترسش باشد تا متوجه انحرافات این مطلب باطل بشود.
همچنین اگر آموزه های یک فرقه انحرافی باعث آسیب رساندن به دیگران شود بدون اینکه فرصت از دست برود باید اقدام عاجل انجام گیرد. باید بین افرادی که مستضعف فکری هستند و بخاطر شرایطی در یک فرقه وارد شده اند با افرادی که عالمانه و عامدانه در یک فرقه هستند و از این طریق منافعی کسب می کنند، فرق گذاشت، با گروه اول باید با مدارا و گذشت برخورد کرد ولی برخورد با گروه دوم باید قاطع و جدی باشد.
افزودن نظر جدید