اسناد
غزالی فتوا به حرمت نقلِ ماجرای شهادت امام حسین (علیه السلام) و هر آنچه از مشاجرات و دشمنیها بین صحابه بوده، داده است.
الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ص600.
مقاله: «قاعده کتمان حقیقت در بین مورخین اهل سنت»
غزالی به محدثین توصیه میکند: «در نوشتن حدیث به مشهورات اکتفا کنید؛ ... و نباید آنچه در میان سلف [یعنی صحابه، از منازعات] بهوجود آمده، ذکر شود!»
قواعد التحدیث، جمال الدین قاسمی، ص233.
بنباز میگوید: لقب وهابیت، لقب مشهوری است که مردم به پیروان شیخ محمد بن عبدالوهاب، نسبت میدهند.
فتاوی نور علی الدرب، بنباز، ج1، ص16-20.
مقاله: «وهابیت، اسمی منفور»
در کتاب الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه، چندین بار واژه وهابیت از سوی مبلغان و علمای خود وهابیت، به این گروه اطلاق شده است.
الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه، علماء نجد، ج1، ص566 و ج12، ص267 و ج16، ص328.
یکی از کتمان واقعیات تاریخی توسط طبری، مکاتبات بین محمد بن ابوبکر و معاویه است؛ از ذکر سخنان رد و بدل شده بین آن دو خودداری میکند و درباره علتش میگوید که عامه تحمل شنیدن چنین اموری را ندارند: «محمد بن ابوبکر نامهای را به معاویه نوشت، زمانی که به ولایت امری رسید، و ذکر شده است که مکاتباتی بین آ
طبری وقایع مربوط به اختلافات، مشاجرات و درگیریهای میان ابوذر و عثمان را صرفاً در بخش مربوط به روشن شدن مظلومیت ابوذر، ساکت است و میگوید: خوشم نمیآید آن را بیان کنم؛ اما در توجیه ستمهای وارده بر ابوذر قلمفرسایی کرده است.
تاریخ طبری، طبری، ج4، ص283-286.
ذهبی بهعنوان قاعدهای مقرر در کتمان حقایق مینویسد که مسائلی که باعث بدبینی به اصحاب میشود، باید کتمان و بلکه نابود شود؛ وی میگوید: «کلام بزرگان هنگامیکه برای ما معلوم شود که از روی هوا و عصبیت است، به آن التفاتی نمیشود، بلکه از آن دست کشیده شده و روایت نمیشود.
قاضی عیاض تصریح میکند: از احترام و نیکی کردن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، این موارد است: احترام و نیکی کردن به اصحاب ایشان و دانستن حق آنان، مدح و استغفار برای آنان، دست برداشتن از اختلافات آنها و دشمنی کردن با دشمنانشان و همچنین رویگردانی از اخبار مورخین که در ذم آنها وارد شده است و نباید هی
ابومظفر شیبانی در شرح یکی از احادیث نوشته است: دلالت ضمنی این حدیث این است (از این حدیث برداشت میشود) که همانا بین صحابه، اختلافاتی صورت گرفته، در حالیکه ما مأمور به سکوت از اختلافات آنان هستیم.
الافصاح عن معانی الصحاح، ابومظفر شیبانی، ج8، ص14.
شنقیطی مینویسد: از آنچه که به اجماع مسلمانان در حق صحابه واجب است، دست برداشتن و امساک از اختلافاتی است که بین آنان صورت گرفته است، در حالیکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: اگر اصحاب من یاد شدند، امساک کنید «یعنی هیچ طعنهای به آنها نزنید»، پس جایز نیست برای مسلمانان، به اخبار تاریخ نگاران
ابووائل میگوید: آن هنگامیکه امیرالمومنین (علیهالسلام)، امام حسن و عمار را به کوفه فرستاد، تا آنها را برای جنگ با عایشه برانگیزاند؛ عمار در ضمن خطبه خود فرمود: همانا من میدانم که او (عایشه) زن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در دنیا و آخرت است، ولی خداوند متعال، شما را مبتلا کرد تا اینکه واضح شود
مراد از طیببین، طیبات، خبیثین و خبیثات، (در آیه 26 سوره نور) زنان طیب برای مردان طیب و زنان خبیث برای مردان خبیث است، ولی طیب را به معنای عام خود را نگرفتهاند، بلکه گفتهاند مراد از طیب و طیبات، زنان و مردانی که عمل فحشاء انجام نمیدهند و مراد از خبیثات و خبیثین، زنان و مردانی که عمل فحشاء انجام
مراد از آیه 26 سوره نور، «کلام» است، یعنی کلام طیب، برای افراد طیب و کلام خبیث، از افراد خبیث است؛ اهل تسنن، خود روایات فراوانی در این زمینه در ذیل این آیه ذکر کردهاند؛ مجاهد و قتاده میگویند: خبیث از کلام، برای خبیثین از مردم است و طیب از کلام، برای مردم طیب است.
ابوبکر جزایری در تفسیر آیه 11 سوره عنکبوت نگاشته است که: این آیه، در شأن مردمی نازل شده که در مکه بودند و ایمان آورده، بلکه از آن نیز اعلام کرده بودند، مشرکین آنها را در سختی قرار میدادند، پس آنها روی به نفاق میآوردند؛ پس حق تعالی با این آیه، از آنان خبر میداد اگر مشرکین آنها را آزار و اذیت