اسناد
فتوا دادهاند: تمام اعیاد که تشبه به کفار و مشرکین باشد یا منظور از آن آداب و مناسک و تقرب باشد، بدعت است و ممنوع، و اگر مقصود از مراسم برگزاری عید، به خاطر مصلحت ملت و تعظیم امور کشور صورت گیرد، همانند هفته پلیس، آغاز سال تحصیلی، گردهمایی کارکنان دولتی و امثال آنها که قصد تقرّب و عبادت در آن
ابن قیم جوزیه در کتاب خود اینگونه مینویسد: «تخریب مسجد ضرار از سوی پیامبر، دلیلی است بر این مطلب که مساجدی که در آن، قبر وجود دارد، فاسدتر از مسجد ضرار هستند.
مخالفت وهابیت در باب استغاثه، سبب شده است که علمای مالکی، این گروه را، خوارج بدانند؛ چنانچه صاوی مالکی در حاشیه خود بر تفسیر جلالین، به این امر تصریح کرده است و مینویسد:
عبدالرحمن جزیری به مساله طلب شفاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اشاره کرده، آن را از قول فقهاء، به صورت مطلق که شامل فقهای مالکی نیز میشود، بیان کرده است.
الفقه على المذاهب الأربعة، جزيری، ج1، ص638 - 642.
ابن الحاج، فقیه مالکی، در مورد زیارت و توسل و استغاثه به پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) چنین مینویسد:
اگر با این اعتقاد که اولیاء و صالحان، دارای اختیارند، به آنان متوسل شده و استغاثه کنیم، شرک و حرام است؛ ولی اگر فقط آنان را وسیله بدانیم، جایز است؛ بنابراین وسیله قرار دادن انبیاء و اولیاء، مطلقاً ممنوع نیست.
ابوسعید خادمی از زیلعی حنفی که از بزرگان علمای احناف است نقل میکند: توسل به سوی خداوند، و استغاثه به انبياء و صالحين، اگرچه بعد از مردن آنها جايز است؛ زيرا معجزه و کرامت، با مردن آنها قطع نمیشود، و از امام الحرمين نقل شده که هيچکس منکر کرامت بعد از مرگ نيست، مگر رافضی، و از اجهوری نقل شده که
از ابن مسعود روایت است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: [من قبلاً از زیارت قبور نهیتان میکردم] یعنی مطلقاً [پس زیارت کنیم] و در نسخه دیگر، کلمه فزوروها آمده است.
سمهودی، در بیان جواز استغاثه و شفاعت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میگوید:
ابن صلاح بر جواز توسل و استغاثه به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تصریح میکند و میگوید: «معجزات و کرامات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) محصور در زمان حیات ایشان نیست؛ بلکه بعد از ایشان هم در گذر دوران ادامه مییابد و کرامات اولیاء از امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و پاسخ دادن به حاجات متوسلین و اس
قسطلانی، در باب استغاثه مینویسد: «برای من بیماری حاصل شد که پزشکان از درمانش درمانده شدند و سالها این بیماری را داشتم؛ پس در شب بیست و هشتم جمادی الأولی، سال 893 قمری، در مکه (که خداوند شرافت این شهر را افزایش دهد)، به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) استغاثه کردم؛ حضرت بر من منت نهاد و بدون سختی، س
نووی درباره استغاثه مینویسد: «در کتاب ابن السنی از عبدالله بن مسعود از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل کردهایم که ایشان فرمودهاند: اگر مرکب یکی از شما، در صحرا افسار گریخت، پس باید بگوید: ای بندگان خدا! او را نگه دارید، ای بندگان خدا!
ماوردی، در بحث قصاص اینگونه میگوید:
قصاص حق است، و قابل تقسیم به قصاص و دیه نیست، بلکه دیه، جایگزین قصاص است. هنگامیکه قصاص حق چند نفر میگردد، اگر اولیاء دم، کودکند، باید صبر کرد که بالغ شوند و اگر بالغند، باید از آنان اجازه گرفت.
هیئت فتوایی وهابیان عربستان در پاسخ به پرسشی که میگوید: آیا خداوند متصف به صفت هروله، (دوان دوان راه رفتن) است؟