اسناد
سیوطی در تفسیر خود از ضحاک نقل کرده که در تفسیر آیه 11 سوره عنکبوت گفته است که: مردمی از منافقین در مکه ایمان میآوردند، پس اگر اذیت میشدند و بلایی از مشرکین به آنها میرسید، به جهت ترس از کسانیکه آنها را اذیت میکردند، به کفر و شرک باز میگشتند و آزار و اذیت مردم در دنیا را همانند عذاب خداوند
در صحیح بخاری، روایت عجیبی از نماز جماعت پیامبر نقل کردهاند: «از سهل بن سعد سؤال کردند که منبر پیامبر از چه چیزی ساخته شد؟
یوسف الرفاعی، از علمای معاصر اهل سنت، میگوید: شما به تخریب خانه امالمومنین خدیجه کبری، اولین حبیبه پیامبر، رضایت دادید و هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادید؛ با اینکه آن مکان، محل نزول وحی قرآن بود و در برابر این جنایت، سکوت اختیار کرده و رضایت دادید که آن مکان مقدس، به دستشویی و توالت مبدّل شود
حسنی فاسی، متوفای 832 قمری میگوید: خانه امالمؤمنین حضرت خدیجه، همسر پیامبر، از عقیل خریداری شد؛ در این خانه، پیامبر اکرم با ایشان زندگی میکرد؛ فرزندان پیامبر در این خانه بهدنیا آمدند، و در آن از دنیا رفتند؛ آن محل در قدیم به بازار عطارها در مکه معروف بود؛ اکنون محل تولد حضرت فاطمه مشخص است و
یوسف الرفاعی، از علمای معاصر اهل سنت، میگوید: شما وهابیان در این سالها اخیر تصمیم گرفتید نیات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودی محل ولادت رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآله) به کار بستید، حتی از شخصیتها و علماء بزرگ سعودی مجوز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتی
یوسف الرفاعی، از علمای معاصر اهل سنت، میگوید: در کتب وهابیان، مجلات و نشریات ایشان، تکفیر موحدان و مسلمانان، فراوان به چشم میخورد و این اتهام به شرک جایز نیست.
نصیحه لاخواننا علماء نجد، یوسف الرفاعی، ص28.
جمیل صدقی زهاوی، از علمای اهل سنت عراق مینویسد: «به درستیکه وهابیت تمام مسلمانانی را که با آنها مخالف بودند را تکفیر کردند، شهرهای آنان را بلاد حرب اعلام کردند و خونشان را هدر و اموالشان را حلال و مباح دانستند.»
الفجر الصادق فی الردّ علی الفرقه الوهابیه المارقه، جمیل صدقی زهاوی، ص58.
محمد بن عبدالله نجدی مینویسد: بین محمد بن عبدالوهاب و پدرش اختلاف بود، و با اینکه محمد، بعد از مرگ پدرش، دعوت خود را آشکار کرد، اما برخی از اهل علم به من خبر دادهاند که پدرش بر او غضبناک بود؛ زیرا راضی نبود که او همانند پیشینیان و اقوامش مشغول به درس فقه شود و به زیرکی در مورد وی فهمیده بود که
مولوی عبدالرحمن سربازی میگوید: «خانه حضرت خدیجه کبری (رحمةاللهعلیها) که تا به حال برایم مجهول است، با وجود تفحص و تلاش به آن راه نیافتم، سالها قبل، یک محل منهدم شدهای را نشان میدادند که در این حدود است، ولی از سال 1368شمسی، کلیه آن منطقه تخریب و در قسمتی از آن برای نمازخانه، جزء توسعه بدون
نوهی محمد بن عبدالوهاب، در کتاب خود میگوید: ابن مسعود گفته است که اگر شخصی سوگند دروغ به خداوند یاد کند، بهتر از آن است که سوگند راست به غیر خدا یاد کند.
فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب (آلشیخ)، ص393.
از عقاید وهابیت این است که نمیتوان پیامبر را مورد قسم و سوگند و یا ندا قرار داد و با القاب و صفاتی مانند: سیدنا، بحق محمد، یا محمد و یا سیدنا محمد و ... مورد خطاب قرار داد، بلکه سوگند به وی و حتی مخلوقات دیگر، جملگی شرک اکبر بهشمار میرود و موجب جاودانگی در آتش جهنم است.
عبدالله بن سبیع میگوید: از امیرالمؤمنین شنیدم که میگفت: این از این (ریشم از خون سرم) خضاب خواهد شد؛ پس آن شقی، منتظر چیست؟ گفتند: پس به ما خبر بده، خویشانش را آگاه کن! فرمود: در این هنگام، به خدا غیر قاتلم را میکشند. گفتند: پس جانشینی برای ما انتخاب کن! فرمود: نه!
ابوسنان دولی نقل میکند که در عیادت از امیرالمؤمنین گفتم، ترسیدیم بر جان شما از این بیماری!
فرزند ابوفضاله انصاری میگوید با پدرم به عیادت امیرالمؤمنین که مریض شده بودند، رفتیم؛ پدرم به امیرالمؤمنین عرض کرد، در این شهر (کوفه) اقامت نکنید که اگر از دنیا بروید، غیر از اعراب جهنی، دوستی ندارید، و اگر به مدینه بروید، دوستان زیادی دارید؛ امیرالمؤمنین به او فرمود: از این مریضی از دنیا نمیروم