اسناد
خادمی در باب جواز تبرک به بدن میت در صورت صالح بودن تصریح دارد: اگر میت، صالح باشد، جایز است که به بدن آن تبرکجویی شود و از باب تبرک لمس شود.
بريقة محمودية في شرح طريقة محمدية وشريعة نبوية في سيرة أحمدية، خادمی، ج2، ص1306.
ابن نجيم در بحث جواز صدا زدن و اعلان عمومی برای نماز و تشیع جنازه میت آورده است: اگر میت شخصی باشد که مردم به او تبرک میجستند، جایز است اعلان عمومی شود تا مردم در نماز میت او و تشیع پیکرش حضور داشته باشند.
البحر الرائق شرح كنز الدقائق، ابننجیم، ج2، ص317.
ابنعابدین در بحث زیارت قبور زنان آورده است: اگر زیارت ایشان از باب ترحم و تبرکجویی به قبر صالحین باشد و همراه با گریه و شیون نباشد، جایز است.
رد المحتار على الدر المختار، ابنعابدین، ج3، ص150.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به یکی از اصحاب که شکایت از کوچک بودن خانه خود داشت، فرمودند: دستهایت را به آسمان بلند کن و از خداوند خانهای بزرگ طلب کن.
المعجم الكبير، طبرانی، ج4، ص117.
برای بدعت شرایطی از قبیل: دینی بودن مسأله، نداشتن دلیل برای آن (اعم از ادله عام و خاص) در دین، و تنافی داشتن با صریح دین وجود دارد که تنها در صورت نبود این شرایط میتوان گفت فلان فعل، بدعت است.
جامع العلوم والحکم، ابن رجب حنبلی، ج2، ص128.
کاتب احمد بن حنبل میگوید: قلمی که با آن مینوشتم، شکست؛ از اینرو احمد بن حنبل، قلمی را به من داد و من هم آن را به ابوعلی جعفری هدیه دادم، و او نیز قلم را به غلامش داد و به او گفت: قلم را در نخلستان بگذار، امید است که به برکت این قلم، نخلها بارور شوند؛ پس او نیز همین کار را کرد و همه نخلها بار
ابن کثیر قضیه ارسال نامه شافعی به احمد بن حنبل را آورده که بهدست شخصی به نام ربیع داده بود؛ ربیع پس از دادن نامه و صحبت با احمد بن حنبل، لباسی را که وی بر تن داشت را به عنوان تبرک از او گرفت؛ وقتی ربیع بازگشت، شافعی به وی گفت: من نتوانستم به محضر او برسم؛ حال لباسش را آب بکش تا به آن تبرک بجویم.
عبدالغنی مقدسی حنبلی، گفت که در بازویش دملی وجود داشت که مدتهای زیادی بازوی او را میآزرد و به سبب آن اذیت میشد، تا اینکه وی به اصفهان رفت و از آنجا به سوی بغداد حرکت کرد، تا اینکه به قبر احمد بن حنبل رسید؛ بازویش را در حالیکه دمل بر آن بود، و درد شدیدی داشت، به قبر احمد مالید و به برکت قبر احم
امام صادق (علیهالسّلام) اهل مزاح بود. همواره تبسم ملایمی برلب هایش نمایان بود. هنگامیکه در محضر آن حضرت، نام مبارک رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به میان میآمد، رنگ رخسارهی ایشان زرد میشد. از پیامبر بدون وضو حدیث نقل نمیکرد.
فقط مالک و ابوحنیفه نبودند که از محضر امام صادق (علیهالسلام) کسب فیض کردند؛ بلکه سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبة بن حجاج و ... نیز بلاواسطه از امام حدیث آموختهاند.
الائمه الاربعه، مصطفی شکعه، ج2، ص29.
در شرح حال امام صادق (علیهالسلام) نوشتهاند: از شیوخی که ابوحنیفه، مالک و دیگر بزرگان اهل سنت، از آنان کسب فیض کرده و در سلوک خود از آنان تأثیر پذیرفتند، امام جعفر بن محمد است. او به جعفر صادق معروف است و در رأس اهل بیت پیامبر در مدینه بوده است.
ابوحنیفه گفت: هیچ کسی را فقیهتر از جعفر بن محمد ندیدم؛ هنگامیکه منصور دوانیقی ایشان را به حیره آورد، به دنبال من فرستاد و به من گفت: ای ابوحنیفه! مردم مفتون (مبهوت) جعفر بن محمد شدهاند؛ از مسائل سخت خود برای او آماده کن؛ پس برای او، چهل مسأله سخت آماده کردم، سپس منصور، به دنبال من فرستاد؛ ...
گروهی از پیشوایان سرشناس اهل سنت، همچون یحیی بن سعید، ابنجریج، مالک بن انس، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابوحنیفه، شعبه، ابن اسحاق و ... از امام صادق (علیهالسلام) روایت کردهاند.
تاریخ الاسلام، ذهبی، ج9، ص88.
ابنقیم جوزیه میگوید: کسیکه بگوید فلان کار جایز نیست، چون سلف انجام ندادهاند؛ دلیل بر جهل و عدم علم گوینده است؛ چه بسا سلف این کار را انجام دادهاند، اما کسی شاهد بر آن نبود.
کتاب الروح، ابنقیم جوزیه، ج1، ص499.