اسناد
در صحیح مسلم آمده که حذیفه بن یمان گفت: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) ما در شر بودیم، خدا برای ما خیر آورد که در حال حاضر در آن هستیم؛ پس آیا بعد از این خیر، شری هست؟ حضرت فرمود: بله! گفتم: آیا بعد از این شر، خیری هست؟ فرمود: بله! گفتم: چگونه است؟
ابن حجر عسقلانی میگوید: نام مادر عبیدالله بن عمر و زید بن عمر، ام کلثوم دختر جرول خزاعیه است، یعنی امکلثومی که همسر عمر هست، دختر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیست.
الاصابه فی تمییز الصحابه، ابنحجر عسقلانی، ج2، ص38 و ج3، ص76.
هیثمی نقل کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: همانا من بین شما، دو خلیفه به جا میگذارم؛ کتاب خدا و اهل بیت من، و همانا این دو از هم جدا نمیشوند، تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.
سیوطی در تفسیر خود آورده است: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: همانا خداوند متعال، به حضرت موسی و حضرت هارون امر فرمود که برای قوم خود، خانههایی آماده کنند و به آنها امر کرد فرد جنب در مسجد نخوابد و در آن با زنان خود نزدیکی نکنند، مگر حضرت هارون و ذریه ایشان، و برای هیچ کسی جایز نیست در مسج
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: همانا من بین شما، دو خلیفه به جا میگذارم؛ کتاب خدا و اهل بیت من، و همانا این دو از هم جدا نمیشوند، تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.
البانی این روایت را صحیح دانسته است.
صحیح الجامع الصغیر و زیادته، البانی، ص482.
اهل تسنن در وجوب نصب امام، اتفاق نظر دارند و معتقدند که صحابه بر این امر نیز اجماع داشتهاند و این دلالت دارد بر لزوم وجود امام در هر زمان، فلذا دمیجی در دلیل سوم بر وجوب نصب امام، به اجماع استدلال کرده و گفته که مهمترین دلیل آنان بر وجوب نصب امام، اجماع است و پس از آن برخی از اقوال بزرگان عامه
سمهودی، در مورد خاک قبر حضرت حمزهی سید الشهداء میگوید: «شایسته است که خاک قبر حضرت حمزه، از حکم حرام بودن انتقال خاک حرم، استثناء شود. زیرا همهی مسلمانان، اتفاق نظر دارند، که برداشتن خاک قبر حضرت حمزه و بردن آن برای مداوای سر درد، اشکالی ندارد.»
وفاء الوفاء، سمهودی، ج1، ص60.
ابن تیمیه میگوید: جمهور اصحاب ما، و غیر آنها میگویند: در صورت امکان، واجب است افضل امام شود.
منهاج السنه، ابنتیمیه، ج6، ص475.
مقاله: «وجوب شناخت امامان حق»
پس از حادثه احد، صفیه خواهر حمزه خدمت پیامبر آمد و نشست، ... هرگاه گریه میکرد، پیامبر هم گریه میکرد، هرگاه نالهی صفیه بلندتر میشد، گریه و نالهی پیامبر هم بلندتر میشد...
کتاب المغازی، واقدی، ج1، ص190.
در شهادت حمزه سید الشهداء بعد از مراجعت از جنگ احد که زنان گریه و نوحه برای شهدا میکردند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد و آنگاه که به درب خانه عموی گرامش رسید و صدای گریه از منزل حمزه بیرون نمیآمد فرمود: عمویم حمزه گریه کنندهای ندارد.
المستدرک، حاکم نیشابوری، ج1، ص537.
شعبة بن حجاج که از راویان مورد وثوق اهل سنت است، نقل میكند كه من رواياتی را در مورد علی بن ابیطالب، از ابن أبی ليلی شنيدهام كه اگر برای شما آنها را نقل كنم، همه شما رافضی خواهيد شد.
العلل ومعرفة الرجال لأحمد، أحمد بن حنبل، ج3، ص354.
قاسم بن سلام در کتاب الاموال آورده است، یکی از کارهای عمر این بود که برای اهل مکه چیزی از بیت المال نمیداد و برای آنها ارسال نمیکرد و میگفت که مردم مکه «کذا وکذا» هستند، و گفته است به جای (کذا و کذا) کلمهای بوده که دوست ندارم نقل کنم.
ابن حجر هیثمی شافعی مکی میگوید: «نظر به كتابهایی كه بعضی از محدثان والامقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدر اسلام) نوشتهاند، شایسته این بود كه وی از ذكر جزئیات حوادث، اجتناب میکرد و چنانچه ناچار از نقل آنها بود، میبایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعدیل و تبیین میکرد.»