اسناد
نسائی نقل میکند: «از بهترین و با فضیلتترین روزها، روز جمعه است. حضرت آدم در آن روز خلق شده است و در همین روز حضرت آدم وفات یافته است.»
سنن نسائی، نسائی، ج3، ص91.
سخاوی شروع برگزاری مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم را بعد از قرن سوم میداند و مینویسد: تمامی مسلمانان در سراسر سرزمینهای اسلامی و شهرهای بزرگ در ایام تولد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مراسم جشن و سرور برگزار میکنند و در همان شبها با دادن صدقات مختلف و خواندن مولودی به جشن و شادی میپردازند.
ابن قُتَیْبَه میگوید: «عمر افراد داخل خانه را تهدید به آتش زدن خانه میکرد که با اعتراض مردم مواجه شد، مردم گفتند: ای اباحفص! فاطمه (سلاماللهعلیها) در خانه است، ولی خلیفه دوم میگوید هرچند فاطمه داخل خانه باشد، من این کار را خواهم کرد.»
الإمامة والسياسة، ابن قتیبه دینوری، ص30.
بلاذُری میگوید: «ابوبكر سراغ علی فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نكرد. عمر با آتش آمد و فاطمه او را بر آستانه درب دید. فاطمه فرمود: پسر خَطّاب! آیا تو دربِ خانهام را به آتش میكشی؟! عمر گفت: آری!»
أنساب الأشراف، بلاذری، ج2، ص268.
ابن شَحْنه میگوید: عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.
روضة المناظر، ابن شَحْنه، ص18.
مقاله: «شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)»
زمانی که عبیدُالله بن زیاد، امام حسین (علیهالسلام) و اصحاب او را به قتل رساند و سرهای آنان را برای یزید فرستاد، ابتدا یزید از این عمل شاد و خرسند شد، اما طولی نکشید که از کشته شدن آنها نادم شده و همواره میگفت: خدا لعنت کند ابن مرجانه، یعنی عبیدالله بن زیاد را که او حسین را به عسر و حرج و اضطرا
بعضی از دشمنان امام حسین (علیهالسلام) در کربلا خطاب به ایشان دارند: (یا حسین! یا کذّاب ابن کذّاب.)
آیا این افراد، شیعیان امام حسین (علیهالسلام) بودند؟
الکامل فی التاریخ، ابن أثیر، ج3، ص423.
قاتلان امام حسین (علیهالسلام) در کربلا به حضرت خطاب میکردند و میگفتند: این جنگ و قتال ما با تو از روی دشمنی و عداوت با پدرت علی بن ابیطالب است.
ینابیع المودة، قندوزی، ج3، ص80.
طبرانی نقل کرده است: زیاد، شیعیان حضرت علی (علیهالسلام) را مورد تعقیب قرار میداد و در صورت دست یافتن به آنها از دم تیغ میگذراند، و چون این خبر به حسن بن علی (علیهماالسلام) رسید، فرمود: خدایا! او را به مرگی منحصر به فرد مبتلا ساز، که قتل و مرگ کفاره او است.
سند حمله به خانه حضرت زهرا با دستور ابوبکر
ابوبکر وقتی غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد. او آمد و در حالیکه آنان در خانه علی بودند ـ صدایشان زد. آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.
نقلهای تاریخی، حاکی از آن است که حضرت زهرا (علیهاالسّلام)، تهدیدِ عمر بن خَطّاب، مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرمودهاند؛ ایشان فرمودند: به خدا سوگند! او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند!
المصنف، ابن ابیشیبه، ج20، ص579.
طبری مینویسد: عمر بن خطاب به خانه علی آمد، در حالىكه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند.
دو نسبت در مورد ام کلثومی که با عمر ازدواج کرده وجود دارد؛ گاهی ام کلثوم دختر ابوبکر و گاهی ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین نامیده شده، روایتی توسط طحاوی نقل شده است که در یک سند روایت کننده از عایشه، امّکلثوم دختر ابوبکر و در سند دیگر ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین است: «...