اسناد

دلواپسی معاویه برای سرنوشت مسلمانان و انتخاب خلیفه بعد
08/12/1400 - 06:08

طبری از دلواپسی معاویه برای سرنوشت مسلمانان یاد می‌کند و به نقل ازاو می‌نویسد: «من از آنکه بعد از خود، امت پيامبر را مانند گوسفند بی‌چوپان رها كنم، می‌ترسم و هراس دارم.»
تاریخ طبری، ج5، ص304.

توصیه عایشه به خلیفه دوم در انتخاب خلیفه بعد خود
08/12/1400 - 06:08

ابن قتیبه دینوری می‌نویسد: «عایشه به فرزند عمر گفت: ای پسرم! به عمر سلام مرا برسان و بگو امت را بدون چوپان رها نکن و برای آنان، خليفه انتخاب کن و آنان را سرگردان رها نکن؛ من از فتنه می‌ترسم.»
الإمامة والسياسة، ابن قتیبه، ج1، ص42.

امیرالمؤمنین وصی و جانشین پیامبر اکرم
08/12/1400 - 06:07

ابن عساکر نقل می‌کند: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: برای هر پیامبری یک جانشین است و همانا علی، وصی وجانشین من است.»
تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص392.
مقاله: «یک نکته از خطبه دوم نهج البلاغه»

سیره پیامبر اکرم و خلیفه اول در انتخاب خلیفه به نقل صحیح بخاری
08/10/1400 - 20:11

بخاری آورده است: «به عمر گفته شد، چرا برای بعد از خود خليفه تعيين نمی‌كنی؟ در جواب گفت: اگر خليفه تعيين كنم، كاری كه شخص بهتر از من كرده را انجام داده‌ام و آن ابوبکر است، و اگر خليفه تعين نكنم باز هم كار كسیكه بهتر از من بوده را انجام داده‌ام و آن رسول خدا است.»
صحیح بخاری، ج4، ص346.

نصیحت فرزند خلیفه به خلیفه در انتخاب خلیفه
08/10/1400 - 20:10

مسلم، به نقل از ابن عمر خطاب به عمر می‌نویسد: «اگر تو یک چوپان برای گوسفندان و یا شترهای خود بگیری، تا آنها را بچراند، سپس او آن گله را رها کند، آیا آن گله گوسفند یا شتر از بین نمی‌رود؟ آیا مردم تو را سرزنش نمی‌کنند؟ [که چرا چوپان دیگری انتخاب نکردی؟]»
صحيح مسلم، ج3، ص1455.

وعده آتش در ادعای مال به باطل
08/10/1400 - 20:09

فقهای اهل سنت در شرح روایتی از صحیح مسلم می‌نویسند: «قول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که فرمود اگر کسی چیزی را طلب کند که مال او نیست، شامل تمام دعواهای باطل می‌شود، از جمله دعاوی مالی ناحق و در مورد چنین کسی، خداوند وعده آتش جهنم داده است و او مستحق آتش است.»

دوزخ جایگاه مدعی مال به باطل
08/10/1400 - 20:09

در صحیح مسلم نقل شده است: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هر کس مدعی چيزی که مالِ او نيست شود، از ما نیست و بايد جايگاه خود را در آتش دوزخ فراهم ببیند.»
صحیح مسلم، ج1، ص80.

توهین معاویه به امیرالمؤمنین در حضور امام حسن
08/07/1400 - 03:49

بلاذری ظلم‌های معاویه در حق اهل بیت (علیهم‌السلام) را چنین شرح می‌دهد: «معاویه در سخنرانی خودش در شهر مدینه، پس از ستایش خداوند، یادی از حضرت علی (علیه‌السلام) کرد و از ایشان بدگویی کرد، سپس قتل عثمان و پناه دادن به قاتلین عثمان را به آن حضرت نسبت داد؛ با اینکه امام حسن بن علی (علیهما‌السلام) در

سب امیرالمؤمنین و ظلم به شیعیان سیاست حاکمان بنی امیه
08/07/1400 - 03:48

طبری می‌نویسد: «معاویه، وقتی که در سال ۴۱ هجری، مغیرة بن شعبه را والی کوفه قرار داد، به وی دستور داد و گفت: یک مطلب را فراموش مکن و بر آن پافشاری کن و آن فحش و ناسزاگویی به علی (علیه‌السلام) است و در مقابل از عثمان به عظمت یاد کن و همیشه برای وی طلب آمرزش نما و از یاران علی (علیه‌السلام) بدگویی ک

اثرات وضعی بزرگداشت میلاد پیامبر در خانه و مسجد و محله
08/07/1400 - 03:47

دمیاطی از سیوطی نقل می‌کند: «در هر خانه و یا مسجد و یا محله‌ای که در آن ذکر میلاد و گرامیداشت پیامبر برگزار شود، ملائکه بر اهالی آن مکان نازل می‌شوند، و به آنان تحیت می‌گوید و خداوند آنان را غریق در رحمت خود می‌کند و به نور جمیع ملائکه احاطه می‌شوند.

فراگیری عالم از ذریه رسول خدا
08/06/1400 - 13:56

فخر رازی در شرح سوره کوثر می‌نویسد: «پس نگاه کنید چه تعداد زیادی از اهل بیت (علیهم‌السلام) کشته شدند اما دنیا مملو از نسل و ذریه رسول خدا است و از بنی‌‌امیه، یک نفر را نمی‌بینیم که باقی مانده باشد.

کشتن نوزادان همنام با امیرالمؤمنین
08/06/1400 - 13:55

ابن عساکر می‌نویسد: «هنگامی که بنی امیه مطلع می‌شدند که نوزادی از مسلمانان به نام علی مزین گشته است، او را می‌کشتند.»
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساکر، ج41، ص481.

هفتاد سال لعن امیرالمؤمنین بالای منابر
08/06/1400 - 13:55

زمخشری می‌نویسد: «همانا بنی امیه، هفتاد سال بر بالای منابر، علی (علیه‌السلام) را لعن می‌کردند.»
ربيع الأبرار، زمخشری، ج2، ص335.
مقاله: «سفارش امام صادق (علیه‌السلام) به تعامل با اهل سنت و مدارا با آنان»

بهشتی شدن جوان گنهکاری که در میلاد پیامبر بزرگداشت می‌گرفت
08/06/1400 - 13:53

دمیاطی حکایت جوانی که به گرامیداشت سالروز ولادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اهتمام ویژه داشت اینچنین بیان می‌کند: «حکایت شده در زمان حکومت هارون عباسی در شهر بصره جوانی زندگی می‌کرد که اهل گناه و فساد بود و مردم شهر، به خاطر کارهای سخیف او، با چشم حقارت به او نگاه می‌کردند.

Pages